تصدر

معنی کلمه تصدر در لغت نامه دهخدا

تصدر. [ ت َ ص َدْ دُ ] ( ع مص ) سینه راست کرده نشستن در مجلس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || در پیشگاه نشستن. ( تاج المصادر بیهقی ). در صدر نشستن. ( زوزنی ). در صدرجای نشستن از مجلس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). در صدر مجلس نشستن. ( ناظم الاطباء ). نشستن در صدر مجلس که اول قوم باشد. ( از اقرب الموارد ). || درگذشتن اسب به دویدن از اسبان دیگر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه تصدر در فرهنگ معین

(تَ صَ دُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) بالا نشستن ، در صدر مجلس جای گرفتن .

معنی کلمه تصدر در فرهنگ عمید

۱. در صدر مجلس جا گرفتن.
۲. سینه را پیش دادن.

معنی کلمه تصدر در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بالا نشستن در صدر مجلس جای گرفتن . ۲ -( اسم ) بالا نشینی .

معنی کلمه تصدر در ویکی واژه

بالا نشستن، در صدر مجلس جای گرفتن.

جملاتی از کاربرد کلمه تصدر

گوهر آینه جان همه در ساده دلی‌ست میل تو بهر تصدر همه در فضل و فن است
«شیخ الاسلام گفت: کی خواجه سهل صلعو کی گفت من تصدر قبل آوانه، فقد تصدی لهوانه» شیخ الاسلام گفت: که با جلالت سهل صعلوکی که پدر وی، پسر ویرا یعنی خواجه سهل، ویرا در کوزه فقاع کرده، بنیکوئی سخن درین باب و ظرافت وی، روزی خواجه سهل گفت در درس خود: که محیمیه گفت اهل خود را می‌گفت ووی چنان بود از بزرگی که نام وی می‌توانست برد، که وی گفت: در همه قرآن این شگفتر می‌آید، که اللّه تعالی می‌گوید، فراموسی: واصطنعتک لنفسی. شیخ الاسلام گفت که مرا حسد است درین سخن که وی گفته: و هو ابوالطیب سهل بن محمد بن سلیمان الصعلوکی الامام، توفی بنشاپور فی رجب سنه اربع و اربعمائه، توفی ابوه الامام ابوسهل محمد بن سلیمان الصعلوکی الفقیه بنشاپور فی ذی القعده سنه تسع و ستین و ثلثمائه. و هو محمد بن سلیمان بن هارون بن موسی بن عیسی بن ابراهیم بن بشرالحنفی. ابوسهل الصعلوکی امام وقته فی علوم الشریعة و واحد زمانه والمتفق علی تقدمه علی لسان الولی والعدو، و کان مع تمام علمه فضله تقدم علوم هذه الطایفه. و کان یتکلم فیه باحسن کلام. صحب الشبلی و المرتعش و ابا علی الثقفی، و رافق اباالحسن البوشنجی و ابا نصر الصفار النشاپوری٭ و کان حسن السماع طیب الوقت قال: ما عقدت علی شیء قط و ماکان لی قفل و لا مفتاح و لا مررت علی درهم ولادنا نیرقط. قال السلمی و سمعته و سئل عن التصوف. فقال: الاعراض سمعت الشیخ ابا عبداللّه محمد بن علی الوراق یقول سمعت علی بن الحسن المحرم الصوفی، یقول سمعت الشیخ ابا الحارث محمد بن عبدالرحیم الخبوشانی الصوفی، یقول سمعت ابا عبدالرحمن السلمی٭ یقول سمعت اباسهل الصعلوکی، و سئل عن السماع فقال: یستحب لاهل الحقایق و یباح لاهل العلم و یکره لاهل الفسق والفجور.
در صف نعال روز بارت جویند صدور دین تصدر
اولا صدر شو باستحقاق پس بمجلس درون تصدر کن
دانی که تصدری بدین حد نه حد تو خام قلتبانست
خردم به عذر خواهی ز تقدم زمانه فلکم به عفو جوئی ز تصدر مکانی