تصادق

معنی کلمه تصادق در لغت نامه دهخدا

تصادق. [ ت َ دُ ] ( ع مص ) با یکدیگر راست گفتن. ( زوزنی ). با یکدیگر راست شدن در دوستی و سخن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). با یکدیگر راستی نمودن در دوستی و سخن. ( غیاث اللغات ). || با یکدیگر دوستی داشتن. ( زوزنی ). با هم دوستی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه تصادق در فرهنگ معین

(تَ دُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - درست شدن . ۲ - راست آمدن .

معنی کلمه تصادق در فرهنگ عمید

دوستی.

معنی کلمه تصادق در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- دوست شدن دوستی داشتن . ۲- راست آمدن .

معنی کلمه تصادق در ویکی واژه

درست شدن.
راست آمدن.

جملاتی از کاربرد کلمه تصادق

و سبب صداقات احداث و کسانی که طبیعت ایشان داشته باشند طلب لذت بود و بدین سبب باشد که مصادقت و مفارقت میان ایشان متوالی بود، و گاه بود که در اندک مدتی چند بار تصادق کنند و باز مفترق شوند، و اگر صداقت ایشان را بنادر بقائی باشد سبب وثوق ایشان بود به بقای لذت و معاودت آن حالا فحالا، و هر گاه که آن وثوق زایل شود فی الحال آن صداقت مرتفع گردد.