تشفیع

معنی کلمه تشفیع در لغت نامه دهخدا

تشفیع. [ ت َ ] ( ع ص ) شفاعت کسی بدادن. ( زوزنی ). شفاعت دادن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال :شفع شفاعة فشفعته ؛ ای طلب المعاونة فقبلت شفاعته ای طلبه ُ و اعطیته الشفاعة. ( اقرب الموارد ). || شفع یا جفت چیزی گردانیدن. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه تشفیع در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) شفیع قرار دادن .

معنی کلمه تشفیع در ویکی واژه

شفیع قرار دادن.

جملاتی از کاربرد کلمه تشفیع

شفاعت بخواستن است و تشفیع ببخشیدن است و تشفع شفیع بودن است، و شفاعت از شفع گرفته‌اند یعنی جفت کردن که شفیع یگانه بشود و دو باز آید، آن بخواسته با خود می‌آرد.