تشعب
معنی کلمه تشعب در فرهنگ معین
معنی کلمه تشعب در فرهنگ عمید
۲. پراکنده گشتن، متفرق شدن.
معنی کلمه تشعب در فرهنگ فارسی
۱-( مصدر )شعبه شعبه شدن شاخ شاخ گشتن پراکنده شدن متفرق گردیدن . ۲- ( اسم ) پراکندگی تفرق . جمع : تشعبات .
معنی کلمه تشعب در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تشعب
حالا نمیدانم کجا میرویم چه خبر است دنیا چه روش بالاست؟ سر فتنة دارد دگر روزگار؛ عجب ها در این رجب میبینم، شعب ها در شعبان خواهد افتاد وعدت عواد دون ولیک تشعب کاش در طهران بودید.
آنگه شیخ گفت تمام سخنی است آنکه رسول صلی اللّه علیه گفت طوبی لعبد جعل اللّه همومه هماً واحداً ومن تشعبت به الهموم لایبالی اللّه فی ای واد اهلکه.
دریای بی نهایت و بی قعرم پیداست از تشعب انهارم
و فی الخبر: من جعل الهموم هما واحدا کفاه اللَّه کل هم، و من تشعبت به الهموم لم یال اللَّه فی ای واد اهلکه.
قال رسول الله صلی الله علیه وسلم من اَصبحَ و هُمُومه هم واحد کفاه الله تعالی هموم الدنیا و الاخرة و من تشعبت بِه هُمُومه لم یُبال الله فی اَیَّ وادٍ هلک.