ترقیق

معنی کلمه ترقیق در لغت نامه دهخدا

ترقیق. [ ت َ ] ( ع مص ) تُنُک کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). تنک گردانیدن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ضد تغلیظ. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || نیکو کردن سخن را. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || کنایه کردن از چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ترقیق لفظ؛ ضد تفخیم آن. || اِفساد میان قوم. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || آسان رفتن. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه ترقیق در فرهنگ فارسی

تنک کردن . تنک گردانیدن چیزی را . ضد غلیظ گردانیدن . یا نیکو کردن سخن را. یا کنایه کردن از چیزی . یا ترقیق لفظ ضد تفخیم آن . یا افساد میان قوم . یا آسان رفتن .

معنی کلمه ترقیق در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به نازک و کم حجم ادا کردن حرف، مقابل تفخیم ترقیق گفته می شود.
ترقیق به معنای یاد شده از اصطلاحات علم تجوید است که در باب صلات به مناسبت به آن اشاره شده است.
رعایت صفات حروف همچون ترقیق که از محسنات تجویدی است، در نماز واجب نیست.

جملاتی از کاربرد کلمه ترقیق

خو کرده به ترقیق لبان نمکینش ز الفاظ خشن، شیوهٔ تفخیم گرفته
وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ... قراءة بیشترین قرّاء چنین است بفتح الف و درین قراءة لو در جای اذا است بر موضع هنگام نه در معنی شرط. میگوید وانگه که بینند که ایشان بر خود ستم کردند درین جهان به پرستش بتان آن گه که عذاب دوزخ بینند که قوت و توانایی همه خدایراست. و قرئ «و لو تری الذین ظلموا اذ یرون العذاب ان القوة للَّه جمیعا و ان اللَّه شدید العذاب» درین قراءة معنی آنست که تو بینی ظالمان را آن گه که عذاب بینند و این بر سبیل تعظیم و ترقیق و تعجیب گفت، و سخن تمام شد، پس ابتدا کرد و گفت أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً. و قرئ و لو تری الذین ظلموا اذ یرون العذاب ان القوة میگوید اگر تو بینید هم بر سبیل تعجیب و ترقیق اگر تو بینید ظالمان را آن گه که و ایشان نمایند در آن عذاب، و بآن عذاب که قوت خدایراست بهمگی، و خدای آنست که سخت عذابست. بیان معنی آیت را قراءة قراء درهم بستم. اما بتفصیل آنست که و لو تری الذین ظلموا بتاء مخاطبه، مدنی و شامی و یعقوب خوانند باقی قراء بیا خوانند. إِذْ یَرَوْنَ بضم یا شامی خواند باقی بفتح یا خوانند، أَنَّ الْقُوَّةَ و انّ اللَّه بکسر الف قراءة یعقوب است باقی بفتح الف خوانند.