ترقیع
معنی کلمه ترقیع در فرهنگ معین
معنی کلمه ترقیع در فرهنگ عمید
۲. پاره پاره به هم وصل کردن.
۳. قرار دادن یا دوختن تکه های چهارگوشۀ رنگارنگ پهلوی یکدیگر.
۴. مرقع ساختن.
۵. خط های گوناگون نگاشتن.
معنی کلمه ترقیع در فرهنگ فارسی
معنی کلمه ترقیع در ویکی واژه
قطعات چهارگوش رنگارنگ را کنار هم قرار دادن و دوختن.
جملاتی از کاربرد کلمه ترقیع
در ناسفته گفته است و سفته بوده است و راه امن وعده کرده بود و آشفته بوده است، شرط سم خیاط کرده سم رباط آ مده است و قرار بر حلقه خاتم کرده خرقه ماتم در میان نهاده است، غبنی است معین و جرحی است مبین، ترقیع را در وی راهی نیست و تقریع را در وی گناهی نه.