ترفق

معنی کلمه ترفق در لغت نامه دهخدا

ترفق. [ ت َ رَف ْ ف ُ ] ( ع مص ) رفق کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). مهربانی کردن. ( دهار ). مهربانی کردن و نرمی نمودن. ( غیاث اللغات )( آنندراج ). نرمی کردن با کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || متکی شدن بر کسی. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

معنی کلمه ترفق در فرهنگ معین

(تَ رَ فُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - مهربانی کردن . ۲ - همراهی کردن .

معنی کلمه ترفق در فرهنگ عمید

۱. نرمی کردن با کسی، مهربانی کردن.
۲. همراهی کردن.

معنی کلمه ترفق در فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) نرمی کردن مهربانی نمودن . ۲- همراهی کردن . ۳- ( اسم ) نرمی مهربانی . ۴- همراهی رفاقت . جمع : ترفقات .

معنی کلمه ترفق در ویکی واژه

مهربانی کردن.
همراهی کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه ترفق

الا یا صاح لا تعجل بقتلی قد دنا المقتل ترفق ساعه و اسال وصل من باد بالهجران
نه خدمت خواهی از وی نی تملق نه تعریف و دعا و نی ترفق
بالله ترفقوا بقلب مجروح وارحم دنفا بین یدیکم مطروح