معنی کلمه ترعه در لغت نامه دهخدا
ترعة. [ ت ُ ع َ ] ( اِخ ) دهی است بشام. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). نصر گوید: موضعی است به شام ، بعضی روات بدان منسوبند. ( معجم البلدان ).
ترعة. [ ت ُ ع َ ] ( اِخ ) دهی است به صعید اعلی که صبر از آنجا آرند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ترعة عامر. ( معجم البلدان ). رجوع به ترعه عامر شود.