ترشیده

معنی کلمه ترشیده در لغت نامه دهخدا

ترشیده. [ ت ُ / ت ُ رُ دَ / دِ ] ( ن مف / نف ) ترش شده. || دختر ترشیده ؛ در تداول عامه ،دختری که بسیارسال شده و هنوز به شوهر نرفته است.

معنی کلمه ترشیده در فرهنگ عمید

۱. ترش شده.
۲. مادۀ خوراکی فاسدشده.
۳. [عامیانه، مجاز] ویژگی دختر مجردی که از سن ازدواج گذشته باشد.

معنی کلمه ترشیده در فرهنگ فارسی

ترش شده یا دختر ترشیده در تداول عامه دختری که بسیار سال شده و هنوز به شوهر نرفته است .

جملاتی از کاربرد کلمه ترشیده

استفاده از اسید استیک در شیمی، به عهد باستان برمی‌گردد. در قرن سوم پیش از میلاد، تئوفراستوس فیلسوف یونانی تشریح کرد که سرکه چگونه بر روی فلزات اثر می‌کند تا از واکنش آن‌ها رنگدانه‌های مورد استفاده در کارهای هنری تولید شوند که از آن جمله می‌توان به «سرب سفید» (کربنات سرب) و «زنگار مس» اشاره کرد که ترکیبی سبز رنگ از نمک‌های مس از جمله استات مس ۲ می‌باشد. رومیان باستان، شراب ترشیده را در ظرف‌های سربی می‌جوشاندند تا از آن یک شربت بسیار شیرین با نام «ساپا» تهیه کنند. ساپا سرشار از استات سرب بود که به آن «شکر سرب» یا «شکر (افسانه) زحل» می‌گفتند و اشراف روم آن را در مسموم‌سازی با سرب بکار می‌گرفتند. در قرن هشتم، جابر بن حیان کیمیاگر ایرانی از طریق تقطیر اسید استیک را از سرکه جدا کرد.