تدنی

معنی کلمه تدنی در لغت نامه دهخدا

تدنی. [ ت َ دَن ْ نی ] ( ع مص ) نزدیک درآمدن اندک اندک. ( تاج المصادر بیهقی ). نزدیک آمدن. ( زوزنی ). اندک اندک نزدیک شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). بعید یتدنی خیر من قریب یتبعد. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

معنی کلمه تدنی در فرهنگ معین

(تَ دَ نّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - نزدیک آمدن . ۲ - پایین آمدن ، پست شدن .

معنی کلمه تدنی در فرهنگ عمید

۱. اندک اندک نزدیک شدن.
۲. پایین آمدن، پست شدن.

معنی کلمه تدنی در فرهنگ فارسی

اندک اندک نزدیک شدن، پایین آمدن، پست شدن
۱-( مصدر ) نزدیک آمدن . ۲- پایین آمدن پست شدن .۲- ( اسم ) نزدیکی . ۳- پستی . جمع : تدنیات .

معنی کلمه تدنی در ویکی واژه

نزدیک آمدن.
پایین آمدن، پست شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه تدنی

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا این آیت در شأن عباس بن عبد المطلب و عثمان بن عفان آمد که خرما بسلف خریده بودند، چون وقت خرما رسیدن در آمد حق خویش طلب کردند از آن کس که بر وی داشتند، آن کس گفت اگر آنچه شما را استدنی است بتمامی بدهم عیال من بی برگ مانند و از قوت درمانند، یک نیمه حق خویش بستانید و دیگر نیمه مضاعف کنم و شما در اجل بیفزائید، ایشان چنان کردند که آیت تحریم ربوا هنوز نیامده بود، آن روز که اجل بسر آمد و ایشان طلب آن زیادت کردند، رب العالمین این آیت فرستاد و ربوا حرام کرد، گفت ای شما که مؤمنان‌اید بپرهیزید از خشم و عذاب خدای و بگذارید آنچه زیادت است بر اصل مال إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ اگر شما مومنان‌اید، حکم مومنان اینست بپذیرید و کاربند آن باشید، ایشان بحکم خدای و رسول فرو آمدند و فرمانبرداری کردند، طلب اصل مال کردند و زیادتی بر اصل مال بگذاشتند
مرغ حقیقت ز تغنی فتاد روح به گرداب تدنی فتاد
و گفت: نردبانی بی‌نهایت بازنهادم تا به خدا رسیدم قدم بر نخست پایه نردبان که نهادم به خدا رسیدم معنی آنست که بیک قدم به خدا رسیدن دنی است و چندان نردبان بی‌نهایت نهادن متدنی یکی سفر است فی نورالله ونورالله بی‌نهایت است.