تدرب

معنی کلمه تدرب در لغت نامه دهخدا

تدرب. [ ت َ دَرْ رُ ] ( ع مص ) خو کردن و حریص گردیدن به چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). عادت کردن و مواظب شدن بر کاری. ( آنندراج ). عادت کردن به چیزی. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ) ( از متن اللغه ): تدرب بالامر؛ ضری به و اعتاده. تهداء. ( متن اللغه ).

معنی کلمه تدرب در فرهنگ معین

(تَ دَ رُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - بار آمدن ، خو گرفتن . ۲ - آمیختن .

معنی کلمه تدرب در فرهنگ عمید

خو گرفتن، عادت کردن.

معنی کلمه تدرب در فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) بار آمدن خو گرفتن . ۲- آموختن .

معنی کلمه تدرب در ویکی واژه

بار آمدن، خو گرفتن.
آمیختن.

جملاتی از کاربرد کلمه تدرب

مقتدربالله ابوجعفر احمد بن سلیمان بن هود دومین حاکم از دودمان هودی و ششمین حاکم ساراگوسا بود. او پس از وفات پدرش در سال ۴۳۸ قمری (۱۰۴۶ میلادی) بر تخت نشست و برای ۳۳ سال حکومت کرد. او پس از پدرش (مستعین یکم) بر تخت نشست و در سال ۱۰۸۲ پسرش، مؤتمن یکم هودی، حاکمیت را در دست گرفت.