تخطیط

معنی کلمه تخطیط در لغت نامه دهخدا

تخطیط.[ ت َ ] ( ع مص ) مخطط بافتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || اندک خوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اندک خوردن مرد. ( اقرب الموارد ). || خطدار کردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || قرار دادن خطوط و حدود برای بلاد. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

معنی کلمه تخطیط در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - راه راه بافتن . ۲ - خط دار کردن چیزی را، ج . تخطیطات .

معنی کلمه تخطیط در فرهنگ عمید

۱. خط کشیدن، خط دار کردن چیزی.
۲. اندک خوردن.

معنی کلمه تخطیط در فرهنگ فارسی

( مصدر )۱-راه راه بافتن . ۲- خط دار کردن چیزی را. جمع : تخطیطات .

معنی کلمه تخطیط در ویکی واژه

راه راه بافتن.
خط دار کردن چیزی را؛
تخطیطات.

جملاتی از کاربرد کلمه تخطیط

ابراهیم رمضان (؟ -۱۸۶۴) مهندس مصری بود. در عهد محمدعلی پاشا به فرانسه فرستاد شد، هندسه و ریاضیات آموخت و در سال ۱۲۵۱ق به مصر بازگشت. آموزگار مدرسه «مهندس‌خانه» شد. از فرانسوی القانون الریاضی فی تخطیط الأراضی را ترجمه نمود. همچنین در ترجمهٔ الروضة الزهریه فی الهندسة الوصفیة همکاری نمود. رمضان از مهندس‌های کانال سوئز شمرده می‌شد.
رویت اگر چه زابله زخم مجدّرست تخطیطت از تناسب اعضا معدّلست