تحمل کردن. [ ت َ ح َم ْم ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) صبر کردن و طاقت آوردن. ( ناظم الاطباء ). تاب آوردن. بردباری کردن. برتابیدن : با این همه تحملهای پادشاهانه میکرد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 230 ). و آنگاه بر زبان راند که اگر من در این خدمت مشقتی تحمل کردم... به امید طلب رضا و فراغ ملک بر من سهل و آسان میگذشت. ( کلیله و دمنه ). ترا تحمل امثال ما بباید کرد که هیچکس نزند بر درخت بی بر سنگ.سعدی ( گلستان ).سپر صبر تحمل نکند تیر فراق با کمان ابرو اگر جنگ نیاغازی به.سعدی.آرزومند کعبه راشرطست که تحمل کند نشیب و فراز.سعدی.|| بر خود رنج و مشقت آوردن و رنج کشیدن. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه تحمل کردن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- طاقت آوردن . ۲- صبر کردن شکیبا بودن . ۳- قبول رنج و مشقت کردن رنج کشیدن .
معنی کلمه تحمل کردن در ویکی واژه
sopportare tollerare
جملاتی از کاربرد کلمه تحمل کردن
بحر را یکقطره دان پیش گهر بخشیدنش کوهر یکذره خوان وقت تحمل کردنش
لیک باید ز او تحمل کردنت از بهر آنک رنج ارباب هنر دائم هنر پرور کشید
هرکه را باشد نظر ترک قباپوش مرا آفرین گوید تحمل کردن هوش مرا!
جفا از تو بتا! خون خوردن از من ز تو جور و تحمل کردن از من
«آن عالم بزرگوار سالهای متمادی از عمر خویش را در عراق و ایران صرف جهاد فرهنگی و سیاسی برای اعلای کلمهٔ اسلام و ترویج مکتب اهل بیت علیهمالسّلام نموده و زحمات فراوانی تحمل کردند. تألیفات متعدد ایشان در علوم اسلامی و مبارزه با صهیونیزم و استکبار، متضمن مجموعهٔ بزرگی از معارف دینی و سیاسی است و سعی مشکور و مجاهدت مقبولی در درگاه خداوند متعال است انشاءاللَّه…»
و در حسبت نیز همه رنجی تحمل کردن واجب نیاید که در آن نیز تفصیلی است و تفصیل آن است که اگر عاجز بود معذور بود و جز انکار به دل واجب نیاید، اما اگر عاجز نبود ولکن ترسد که وی را بزنند و یا داند که از سخن وی فایده ای نخواهد بود، این را چهار صورت است:
فرمود که شب و روز جنگ میکنی و طالب تهذیب اخلاق زن میباشی و نجاست زن را به خود پاک میکنی، خود را درو پاک کنی بهتر است که او را در خود پاک کنی، خود را به وی تهذیب کن، سوی او رو و آنچ او گوید تسلیم کن اگرچه نزد تو آن سخن محال باشد و غیرت را ترک کن اگرچه وصف رجال است و لیکن بدین وصف نیکو وصفهای بد در تو میآید، از بهر این (معنی) پیغامبر صلی اللّه علیه و سلّم فرمود: «لارُهْبَانِیَّةَ فِی الْاِسْلَامِ» که راهبان را راهِ خلوت بود و کوهنشستن و زن ناستدن و دنیا ترک کردن. خداوند عزوجل راهی باریک پنهان بنمود پیغامبر را (صلی الله علیه و سلّم) و آن چیست؟ زن خواستن؛ تا جور زنان میکشد و محالهای ایشان میشنود و برو میدوانند و خود را مهذب میگرداند وَ اِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیْمٍ جور کسان برتافتن و تحمل کردن چنان است که نجاست خود را در ایشان میمالی، خُلق تو نیک میشود از بردباری و خُلق ایشان بد میشود از دوانیدن و تعدّی کردن، پس چون این را دانستی، خود را پاک میگردان. ایشان را همچو جامه دان، که پلیدیهای خود را در ایشان پاک میکنی و تو پاک میگردی و اگر با نفس خود برنمیآیی از روی عقل با خویش تقریر ده که «چنان انگارم که عقدی نرفته است، معشوقهای است خراباتی، هرگه که شهوت غالب میشود پیش وی میروم». به این طریق حمیّت را و حسد و غیرت را از خود دفع میکن تا هنگام آن که ورای این تقریر، ترا لذّت مجاهده و تحمّل رو نماید و از محالات ایشان تو را حالها پدید شود. بعد از آن بی آن تقریر تو مرید تحمّل و مجاهده و بر خود حیف گرفتن گردی چون سود خود معیّن درآن بینی.
جفا بردن ز نیکوروی تا کی تحمل کردن از بدگوی تا چند
اگر بدان تحویل توانید کرد در امن و راحت و خصب و فراغت افتید.» گفتند: «نیکو رایی است. لکن نقل بیمعونت و مظاهرت تو ممکن نیست.» گفت: «دریغ ندارم مدت گیرد و ساعت تا ساعت صیادان بیایند و فرصت فایت شود.» بسیار تضرع نمودند و منتها تحمل کردند تا بر آن قرارداد که هر روز چند ماهی ببردی و بر بالایی که در آن حوالی بود بخوردی. و دیگران در آن تحویل تعجیل و مسارعت مینمودند و با یک دیگر پیشدستی و مسابقت میکردند، و خود به چشم عبرت در سهو و غفلت ایشان مینگریست و به زبان عظت میگفت که: « هر که به لاوه دشمن فریفته شود و بر لئیم ظفر و بدگوهر اعتماد روا دارد سزای او اینست.»
«دورانی طولانی از زندگی آن مرحوم در خدمت نهضت امام راحل عظیم الشأن گذشت و ایشان مجاهدات زیادی انجام داده و سختیهای زیادی در این راه تحمل کردند. در اواخر دوران حیات مبارک امام راحل امتحانی دشوار و خطیر، پیش آمد که از خداوند متعال میخواهم آن را با پوشش مغفرت و رحمت خویش بپوشاند و ابتلائات دنیوی را کفاره آن قرار دهد.»