تحصین

معنی کلمه تحصین در لغت نامه دهخدا

تحصین. [ ت َ ] ( ع مص ) استوار کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ). استوار گردانیدن. ( ناظم الاطباء ). مستحکم کردن. ( فرهنگ نظام ). || در حصن کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || نهفته گردانیدن شوهر، زن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || گرداگرد شهر را برآوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). باره برآوردن گرد شهر. ( آنندراج ) ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ). باره ساختن برای شهر. ( فرهنگ نظام ). || نجابت اسب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

معنی کلمه تحصین در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - استوار کردن ، محکم گردانیدن . ۲ - گرداگرد شهر یا قلعه را حصار کردن .

معنی کلمه تحصین در فرهنگ عمید

۱. دیوار برآوردن گرداگرد شهر یا قلعه و آن را استوار کردن.
۲. مکانی را استوار ساختن.

معنی کلمه تحصین در فرهنگ فارسی

( مصدر )۱- استوار کردن محکم گردانیدن . ۲- در حصن کردن.۳- باره بر آوردن گرد شهر. جمع : تحصینات .

معنی کلمه تحصین در ویکی واژه

استوار کردن، محکم گردانیدن.
گرداگرد شهر یا قلعه را حصار کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه تحصین

ملک گفت ک از کیاست ودانش بومان شمتی بازگوی. گفت:در میان ایشان هیچ زیرکی ندیدم، مگر آنکه بکشتن من اشارت می‌کرد و ایشان رای او را ضعیف می‌پنداشتند، ونصایح او را بسمع قبول اصغا نفرمودند، و این قدر تامل نکردند که من در میان قوم خویش منزلت شریف داشتم و باندک خردی موسوم بودم،ناگاه مکری اندیشم و فرصت غدری یابم. نه بعقل خویش این بدانستند و نه از ناصحان قبول کردند، و نه اسرار خود از من بپوشیدند. و گویند «پادشاهان را در تحصین خزاین اسرار احتیاط هرچه تمامتر فرض است، خاصه از دوستان نومید و دشمنان هراسان. »
ملک گفت که از کیاست ودانش بومان شمتی بازگوی. گفت:در میان ایشان هیچ زیرکی ندیدم، مگر آنکه بکشتن من اشارت می‌کرد و ایشان رای او را ضعیف می‌پنداشتند، ونصایح او را بسمع قبول اصغا نفرمودند، و این قدر تامل نکردند که من در میان قوم خویش منزلت شریف داشتم و باندک خردی موسوم بودم،ناگاه مکری اندیشم و فرصت غدری یابم. نه بعقل خویش این بدانستند و نه از ناصحان قبول کردند، و نه اسرار خود از من بپوشیدند. و گویند «پادشاهان را در تحصین خزاین اسرار احتیاط هرچه تمامتر فرض است، خاصه از دوستان نومید و دشمنان هراسان. »
از کتاب تحصین و صفات العارفین: ابن مسعود گفت، رسول خدا که بروی و تبارش درود بادا فرمود: زمانی رسد که دین آدمی را در اختیارش ننهند مگر آن که چون روباه و بچگانش از کوهی به دیگر کوه و از لانه ای به دیگر لانه بگریزد.
و پوشیده نماند که مشاورت، برانداختن رای‌هاست، و رای راست به تکرار نظر و تحصین سر حاصل آید. و فاش گردانیدن اسرار از جهت پادشاهان ممکن باشد، یا از مشاوران، و رسولان، یا کسانی که دنبال خیانت دارند و گرد استراق سمع برآیند و آنچه به گوش ایشان رسد در افواه دهند، یآ طایفه ای که در مخارج رای و مواقع آثار تامل واجب بینند و آن را بر نظایر آن از ظواهر احوال باز اندازند و گمان‌های خود را بر آن مقابله کنند. و هر سر که از این معانی مصون ماند روزگار را بر آن اطلاع صورت نبنندد و چرخ را در آن مداخلت دست ندهد. و کتمان اسرار دو فایده دارد: اگر اندیشه بنفاذ رسد ظفر بحاجت پیوندد، و اگر تقدیر مساعدت ننماید سلامت از عیب و منقصت.
حصن ولایت تو فرو بارد بر آسمان ترفع و تحصین را
«وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ» المراد باللبوس هاهنا الدرع، لانّها تلبس، و هو فی اللغة اسم لکلّ ما یلبس و یستعمل فی الاسلحة کلّها درعا کان او سیفا او رمحا، و هو بمعنی الملبوس، کالحلوب بمعنی المحلوب و الرکوب بمعنی المرکوب. قال قتادة: اوّل من صنع الدّرع داود و انّها کانت من قبل صفائح فهو اوّل من سردها و حلّقها فجمعت الخفّة و التحصین.