تحجب

معنی کلمه تحجب در لغت نامه دهخدا

تحجب. [ت َ ح َج ْ ج ُ ] ( ع مص ) در پرده گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ).

معنی کلمه تحجب در فرهنگ معین

(تَ حَ جُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) در پرده شدن ، محجوب گشتن .

معنی کلمه تحجب در فرهنگ عمید

در پرده شدن.

معنی کلمه تحجب در فرهنگ فارسی

( مصدر ) در پرده شدن محجوب گشتن .

معنی کلمه تحجب در ویکی واژه

در پرده شدن، محجوب گشتن.

جملاتی از کاربرد کلمه تحجب

فلا تحجب بانسان فقد اعطاک برهانا برون آ از حجاب خود نگر برهان ما پیدا
«تَظُنُّ» ای یتیقّن أَنْ یُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ داهیه عظیمة من العذاب و الفاقرة الدّاهیة العظیمة و «الأمر الشّدید الّذی یکسر فقار الظّهر و منه سمّی الفقر فقرا لانّه یکسر الفقار لشدّته. قال ابن زید: هی دخول النّار. و قال الکلبی: هی ان تحجب عن رؤیة الرّبّ عزّ و جلّ.
و از شرف غازی یکی آنست که چون غازیان صفها بر کشند، و در معارک ابطال بایستند، ربّ العزّة گوید: ملائکتی اطّلعوا فانظروا الی عبیدی قد ترکوا المال و الثروة، و أقبلوا الیّ شاهرین اسیافهم علی اعناقهم، فهم یقولون لاقوام یأکلون رزقی و یعبدون غیری: قولوا لا اله الّا اللَّه. امّا و عزّتی و جلالی و عظمتی، لکم عندی ثمارات، کرامات، لاغفرنّ لکم ما اذنبتم، بأوّل قطرة من دمائکم، و لاحلّنّ علیکم حلل الایمان، و لاومننّکم من الفزع الأکبر، و لاجیرنّکم من ضغطة القبر، و من فتنة المحیا و الممات، و لابعثنّکم یوم القیامة شاهرین اسیافکم علی اعناقکم، تشخب اوداجکم، فلا تحجبون حتی تقفوا بین یدیّ، اضحک الیکم، انّی اذا ضحکت الی عبد فلا حساب علیه».
فلا تحجب باکوان و شاهد وجهه فیها ولاتکفر بآیات وخذ من تلک ایمانا
کثره الحجب لا تحجبنی ان ذکراک تخرق الاستار
لا تحجبنک اشکال تشاکلها عمن تشکل فیها فهیاستار
گفت اذا جاء القضا ضاق الفضا تحجب الابصار اذ جاء القضا