تجهز

معنی کلمه تجهز در لغت نامه دهخدا

تجهز. [ ت َ ج َهَْ هَُ ] ( ع مص ) ساختن. ( تاج المصادر بیهقی ). آماده شدن کار را. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). آماده شدن.( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || ساخته شدن جهاز عروس و لشکر و مرده و مسافر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آماده شدن مسافر به سفر. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ): ثم تجهز الناس بعد ذلک الی هذا الجبل [جبل الفضة ] فلم یعرفوه. ( اخبار الصین و الهند ص 5 ).

معنی کلمه تجهز در فرهنگ معین

(تَ جَ هُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) آماده شدن ، مهیا گشتن .

معنی کلمه تجهز در فرهنگ عمید

آماده گشتن، آماده شدن برای سفر یا برای کاری، مهیا شدن.

معنی کلمه تجهز در ویکی واژه

آماده شدن، مهیا گشتن.

جملاتی از کاربرد کلمه تجهز

اینست که ربّ العالمین گفت: «وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ» الباء زائدة ای جهّزهم جهازهم یعنی کال لهم طعامهم و اوقر جمالهم و انّما سمّی جهاز المرأة لانه عتاد تزفّ العروس فیه. یقال تجهز فلان اذا استعد للذّهاب و الاجهاز قتل الجریح، «قالَ ائْتُونِی بِأَخٍ لَکُمْ مِنْ أَبِیکُمْ» نکرّ قوله باخ لکم و حقّه التعریف، لانّ التقدیر باخ لکم قد سمعت به و الوصف ینوب عن التّعریف، «أَ لا تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی الْکَیْلَ» ای اتمّه و الکیل ها هنا اسم لنصیب الرّجل من الطعام، «وَ أَنَا خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ» ای المضیفین، و ذلک انّه احسن ضیافتهم.
این مهتر و این بهتر و این سیّد و این سرور که شمه‌ای از نعت او شنیدی چنین می‌فرماید: من جاوَز اربعین سنةً فلم یغلب خیره بشره فلیتجهز الی النّار. یعنی هر آن کس که در این سرای فتور و متاع غرور که تو او را دنیا می‌خوانی سال او به چهل برسد و خیر او بر شر او غالب نگردد و طاعت او بر معصیت راجح نیاید، او را بگوی که رخت برگیر و راه دوزخ گیر. عظیم وعیدی و بزرگ تهدیدی که مر عاصیان امت احمد راست. عمر عزیز خود را به حبه‌ای حرام فروخته، و خرمن بر آتش معصیت سوخته، و بی‌قیمت به قیامت آمده. دلیل این کلمه را مثالی بگویم و درّی ثمین از دریای خاطر بجویم.