تجلی گاه. [ ت َ ج َل ْ لی ] ( اِ مرکب ) تجلی کده. ( ناظم الاطباء ) : هوای تاخت بر جان آه گردید ولی چون شد تجلی گاه گردید.محمد زمان راسخ ( از آنندراج ).طپیدن ره ندارد در تجلی گاه حیرانی توان گر پای تا سر اشک شد نتوان چکید اینجا.بیدل ( ایضاً ).و رجوع به تجلی کده شود.
معنی کلمه تجلیگاه در فرهنگ فارسی
تجلی کده .
معنی کلمه تجلیگاه در ویکی واژه
(تصوف): محل تجلی، محل ظهور.
جملاتی از کاربرد کلمه تجلیگاه
همیرفتم به طور عشق او از بهر دیدارش چو موسی در تجلیگاه شوقش راز میکردم
ای که میگویی تجلیگاه نازش دور نیست صبر مشتی از خس و ذوق تماشا آتش است