تجریه

معنی کلمه تجریه در لغت نامه دهخدا

( تجریة ) تجریة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) وکیل کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). وکیل گرفتن کسی را. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || واگذاشتن آب و جز آن راتا جاری شود. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ).
تجریه. [ ت َ ] ( ع مص ) آشکارا کردن چیزی را. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه تجریه در فرهنگ فارسی

آشکار کردن چیزی را .

جملاتی از کاربرد کلمه تجریه

إِنْ یَشَأْ یُسْکِنِ الرِّیحَ التی تجریها، فَیَظْلَلْنَ رَواکِدَ عَلی‌ ظَهْرِهِ، یعنی فیبقین واقفة علی ظهر البحر، تقول رکد الماء اذا وقف، إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ. یعنی لکل مؤمن لان صفة المؤمن: الصبر فی الشدة و الشکر فی الرخاء.
اولین بار اسماعیل بن علی ابوالفداء (۱۲۷۳–۱۳۳۱م) در کتاب خود تقویم البلدان ذکر کرد که جهانگردی که به سمت غرب حرکت می‌کند به دلیل حرکت به سمت غرب خورشید در تقویم خود یک روز کم مه آورد و جهانگردی که سمت شرق پیش می‌رود، به همان دلیل یک روز اضافه میاورد. این پدیده توهم جهانگرد نامیده می‌شود که بعد از دو قرن توسط گروه ماژلان تجریه شد.
منحنی تجربه بیان‌کننده این موضوع است که هرچه تجریه بیشتر باشد، هزینه‌های تولید آن کاهش می‌یابد.
نسخه نما پاره و بشکن قلم تجریهٔ خود بهل از بیش و کم