تجاور

معنی کلمه تجاور در لغت نامه دهخدا

تجاور. [ ت َ وُ ]( ع مص ) همسایگی کردن. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). با یکدیگر همسایگی کردن. ( دهار ) ( ترجمان عادل بن علی ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( آنندراج ). با یکدیگر همسایه بودن. ( فرهنگ نظام ). || در زنهار یکدیگر درآمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). در پناه هم درآمدن. ( فرهنگ نظام ).

معنی کلمه تجاور در فرهنگ معین

(تَ وَ ) [ ع . ] (مص ل . ) همسایه و مجاور بودن .

معنی کلمه تجاور در فرهنگ فارسی

۱ -( مصدر ) همسایه بودن با یکدیگر همسایگی کردن . ۲- ( اسم ) همسایگی .

معنی کلمه تجاور در ویکی واژه

همسایه و مجاور بودن.

جملاتی از کاربرد کلمه تجاور

قرآن نیز چنین است. یعنی اگر بر اعتقادات استوار در دل ها فرود آید، تأثیرش دیگرگونه بود. و اشاره ی خداوند تعالی نیز به همین است که فرمود: «فی الارض قطع متجاورات و جنات من اعناب وزرع و نخیل صنوان و غیرصنوان یستی بماء واحه و نفضل بعضها علی بعض فی الاکل. ان فی ذلک لایات لقوم یعقلون ».
الی آخر الآیتین. حسن گفت: سوره مکی است مگر یک آیت: «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ قال لان الصّلوات فرضت بالمدینة. و از منسوخات درین سوره سه آیت یکی: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ این قدر از آیت منسوخ است بآیت سیف، و کذلک قوله: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنا یُرْجَعُونَ، اول و آخر این آیت منسوخ است بآیت سیف سوم: فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ نسخ معنی الحکم فی الدنیا بآیة السیف. و فی الخبر عن النبی (ص) قال: «ان لکلّ شی‌ء ثمرة و ان ثمرة القرآن ذوات حامیم هی روضات حسنات مخصبات متجاورات فمن احبّ ان یرتع فی ریاض الجنة فلیقرأ الحوامیم».
و عن جابر قال سمعت النبی (ص) یقول لعلّی (ع): النّاس من شجر شتّی و انا و انت من شجرة واحدة ثم قرأ النبی (ص) و فی الارض قطع متجاورات حتّی بلغ یسقی بماء واحد، «إِنَّ فِی ذلِکَ» ای فی الذی مضی ذکره لدلالات «لِقَوْمٍ» ذوی عقول، قال النبی (ص): «العاقل من عقل عن اللَّه امره».