تثمیر

معنی کلمه تثمیر در لغت نامه دهخدا

تثمیر. [ ت َ ] ( ع مص ) بسیار کردن مال. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). افزودن و بسیار کردن. ( زوزنی ): هر که... مال بدست آورد و در تثمیر آن غفلت ورزد زود درویش شود. ( کلیله و دمنه ). || میوه چیدن و بمعنی نفع یافتن. ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ). به ثمر آوردن. ( فرهنگ نظام ). || مسکه برآوردن شیر. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از قطر المحیط ). || دانه بستن کشت. ( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ) ) ( آنندراج ).

معنی کلمه تثمیر در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) به ثمر رسانیدن ، سود دادن .

معنی کلمه تثمیر در فرهنگ عمید

۱. به ثمر رسانیدن.
۲. زیاد کردن مال و بهره گرفتن از آن.

معنی کلمه تثمیر در فرهنگ فارسی

( مصدر ) بسیار کردن ببار آوردن بار آوردن:(( در تثمیر مال باید کوشید. ) )

معنی کلمه تثمیر در ویکی واژه

به ثمر رسانیدن، سود دادن.

جملاتی از کاربرد کلمه تثمیر

و چون این شرایط رعایت کند حفظ به سه شرط صورت بندد: اول آنکه خرج با دخل مقابل نبود، و ازان زیادت نیز نبود بل کمتر بود؛ و دوم آنکه در چیزی که تثمیر آن متعذر بود، مانند ملکی که به عمارت آن قیام نتوان کرد، و جوهری که راغب آن عزیزالوجود بود، صرف نکند؛ و سیم آنکه رواج کار طلبد، و سود متواتر و اگرچه اندک بود بر منافع بسیار که بر وجه اتفاق افتد اختیار کند.
و اما حفظ مال بی تثمیر میسر نشود، چه خرج ضروریست و دران سه شرط نگاه باید داشت: اول آنکه اختلالی به معیشت اهل منزل راه نیابد؛ و دوم آنکه اختلالی به دیانت و عرض راه نیابد، چه اگر اهل حاجت را با وجود ثروت محروم گذارد در دیانت لایق نبود، و اگر از ایثار بر اکفاء و متعرضان عرض اعراض کند از همت دور باشد؛ و سیم آنکه مرتکب رذیلتی مانند بخل و حرص نگردد.
بازرگانی بود بسیار مال و او را فرزندان در رسیدند و از کسب و حرفت اعراض نمودند. و دست اسراف به مال او دراز کردند. پدر موعظت و ملامت ایشان واجب دید و در اثنای آن گفت که: ای فرزندان، اهل دنیا جویان سه رتبت‌اند و بدان نرسند مگر به چهار خصلت. اما آن سه که طالب آنند فراخی معیشت است و، رفعت منزلت و، رسیدن به ثواب آخرت، و آن چهار که به وسیلت آن بدین اَغراض توان رسید الفَغدَن مال است از وجه پسندیده و، حسن قیام در نگاه داشت، و انفاق در «چه به صلاح معیشت و رضای اهل و توشه آخرت پیوندد، و صیانت نفس از حوادث آفات، آن قدر که در امکان آید. و هرکه از این چهار خصلت یکی را مهمل گذارد روزگار حجاب مناقشت پیش مرادهای او بدارد. برای آنچه هر که از کسب اعراض نماید نه اسباب معیشت خویش تواند ساخت و نه دیگران را در عهد خویش تواند داشت؛ و اگر مال بدست آرد و در تثمیر آن غفلت ورزد زود درویش شود. چنانکه خرج سرمه اگرچه اندک اندک اتفاق افتد آخِر فنا پذیرد؛ و اگر در حفظ و تثمیر آن جد ننماید و خرج بی وجه کند پشیمانی آرد و زبان طعن در وی گشاده گردد، و اگر مواضع حقوق را به امساک نامرعی گذراد به منزلت درویشی باشد از لذات نعمت محروم، و با این همه مقادیر آسمانی و حوادث روزگار آن را در معرض تلف و تفرقه آرد، چون حوضی که پیوسته در وی آب می‌آید و آن را بر اندازه مدخل مخرجی نباشد، لابد از جوانب راه جوید و بترابد یا رخنه ای بزرگ افتد و تمامی آن چیز ناچیز گردد.