تایق

معنی کلمه تایق در لغت نامه دهخدا

تایق. [ ی ِ ] ( ع ص ) شایق و آرزومند. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). نعت است از توق. ( منتهی الارب ) :
آب را بستود و او تایق نبود
رخ درید و جامه ، او عاشق نبود.مولوی.رجوع به تائق شود.

معنی کلمه تایق در فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . تائق ] (اِفا. ) آرزومند، شایق .

معنی کلمه تایق در ویکی واژه

آرزومند، شای

جملاتی از کاربرد کلمه تایق

شیخ کمال‌الدین عبدالرحمان عتایقی حلی نجفی که خود آتش‌سوزی آستانهٔ علوی را نگریسته‌بود، بی این که به حجم و مقدار آسیب آتش اشاره نماید، در آخر کتابش خود می‌نویسد: «تألیف این کتاب در محرم سنهٔ ۷۵۵ (قمری)، سال آتش‌سوزی در آستانهٔ علوی، پایان گرفت.» سپس افزود که عمارت آستانه در سنهٔ ۷۶۰ (قمری) تجدید بنا شد.
آب را بستود و او تایق نبود رخ درید و جامه او عاشق نبود