تارمی
معنی کلمه تارمی در فرهنگ معین
معنی کلمه تارمی در فرهنگ عمید
معنی کلمه تارمی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تارمی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تارمی
بیزاینسان اولاق، یا که حیوان، امان یوق نه اینسان قوتارمیش، نه حیوان الیندن
بر لب من دوش ببوسید یار ورنه چرا با مزه گفتارمی؟
زودا که خونچکان شود از خار انتقام دستی که گل به مرغ گرفتارمی زند
در سر من عشق بپیچید سخت ورنه چرا بیدل و دستارمی؟