تارمی

معنی کلمه تارمی در لغت نامه دهخدا

تارمی. [ رَ / رُ ] ( اِ ) محجر و دیوارمانندی از چوب یا آهن که جلو باغ یا ایوان و غیره سازند که اکنون در تکلم تارمی گفته میشود. ( فرهنگ نظام : تارم ). رجوع به تارم شود.

معنی کلمه تارمی در فرهنگ معین

(رَ ) (اِمر. ) نرده ای از چوب یا آهن که جلو باغ یا ایوان سازند.

معنی کلمه تارمی در فرهنگ عمید

= طارمی

معنی کلمه تارمی در فرهنگ فارسی

( صفتاسم )محجر و دیوار مانندی از چوب یا آهن که جلو باغ یاایوان غیره سازند.

معنی کلمه تارمی در ویکی واژه

نرده‌ای از چوب یا آهن که جلو باغ یا ایوان سازند.

جملاتی از کاربرد کلمه تارمی

بیزاینسان اولاق، یا که حیوان، امان یوق نه اینسان قوتارمیش، نه حیوان الیندن
بر لب من دوش ببوسید یار ورنه چرا با مزه گفتارمی؟
زودا که خونچکان شود از خار انتقام دستی که گل به مرغ گرفتارمی زند
در سر من عشق بپیچید سخت ورنه چرا بی‌دل و دستارمی؟