تاراجگر

معنی کلمه تاراجگر در لغت نامه دهخدا

تاراج گر. [ گ َ ] ( ص مرکب ) غارتگر.( آنندراج ). یغماگر. چپوچی. تاراج کننده :
ز کچلول دریوزه تا جام زر
ببردند ترکان تاراج گر.هاتفی ( از آنندراج ).اینست کزو رخنه بکاشانه من شد
تاراج گر خانه ویرانه من شد.وحشی ( از آنندراج ).رجوع به تاراج شود. || از اسمای محبوب است. ( آنندراج ).

معنی کلمه تاراجگر در فرهنگ معین

(گَ ) (ص فا. ) غارتگر، یغماگر.

معنی کلمه تاراجگر در فرهنگ عمید

غارتگر، تاراج کننده.

معنی کلمه تاراجگر در فرهنگ فارسی

غارتگر، تاراج کننده
( صفت ) ۱- غارتگر یغما گر . چپوچی تاراج کننده . ۲- معشوق محبوب .

معنی کلمه تاراجگر در ویکی واژه

غارتگر، یغماگر.

جملاتی از کاربرد کلمه تاراجگر

اینست کزو رخنه به کاشانهٔ من شد تاراجگر خانهٔ ویرانه من شد
آهوی شکارگیر شیران تاراجگر دل دیران
تاراجگران هستی موهوم ز فرصت توفیق یقینی که نداریم ربودند
تاراجگر خزان به گل زد خار و خس آشیانه ات کو؟
ندانسته ای خود که من مهدیم به این قوم تاراجگر عهدیم
غمناک پسین، زین مرو از راه، که ایام تاراجگر عمر تو را، عیش لقب کرد
تاراجگرگل بود بدمستی اجزاها کهسار تهی گردید از شوخی میناها
هجران تو بود، گفتمت تا دانی تاراجگر بساط برچیدهٔ ما