تاب خوردن. [ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) در تاب نشستن و در هوا آمدن و شدن ، در تاب بحرکت آمدن و شدن در هلاچین. || در پیچ و تاب شدن و پیچیده شدن : تاب خوردم رشته وار اندر کف خیاط صنع بس گره بر خیط خودبینی و خودرایی زدم.سعدی.
معنی کلمه تاب خوردن در فرهنگ معین
(دَ ) (مص ل . ) ۱ - در تاب نشستن و در هوا به جلو و عقب رفتن . ۲ - پیچ و خم پیدا کردن .
معنی کلمه تاب خوردن در فرهنگ فارسی
( مصدر )۱ - در تاب نشستن و در هوا آمدن و رفتن . ۲- در پیچ و تاب شدن پیچیده شدن.
معنی کلمه تاب خوردن در ویکی واژه
در تاب نشستن و در هوا به جلو و عقب رفتن. پیچ و خم پیدا کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه تاب خوردن
ترک تلاش دارد آب رخ قناعت سیر است موج گوهر از پیچ و تاب خوردن
بسیار کوچکی شروع به تاب خوردن کند بهطوریکه بتوان
ز ننگ گردن آن فرقه، شمشیر ز پیچ و تاب خوردن گشت زنجیر
موزیک ویدئوی «آخر خط» که توسط ویلی اسمکس کارگردانی شده در دسامبر ۱۹۸۸ در لس آنجلس فیلمبرداری شد. اعضای گروه در یک کالسکه که توسط یک لوکوموتیو بخار کشیده میشود نشستهاند و ترانه را اجرا میکنند. از آنجایی که اوربیسن پس از ضبط آوازش در استودیو و پیش از فیلمبرداری درگذشت، زمانی که صدایش شنیده میشود تصاویری از گیتارش که روی صندلی گهوارهای در حال تاب خوردن است و قاب عکسی از او نشان داده میشود.
آن چین ابرو امشب صد رنگ بسملم کرد زخمکمی ندارد تیغ عتاب خوردن
علاج دیگر آن بود که راه ملامت سپرد و چیزی کند که از چشم خلق بیفتد، نه آن که حرام خورد چنان که گروهی از احمقان فساد همی کنند و خویشتن ملامتی نام کنند، بلکه چنان که زاهدی بود که امیر شهر به سلام وی شد تا به وی تبرک کند، چون امیر از دور پیدا آمد زاهد نان و تره خواست و به شتاب خوردن گرفت و لقمه بزرگ همی کرد چون امیر وی را بدید و آن شره وی، اعتقاد اندر وی تباه کرد و بازگشت. دیگری را اندر شهر قبولی پدید آمد و خلق رو به وی نهادند. یک روز از گرمابه به در آمد و دستی جامه نیکو از دیگری درپوشید و بیرون آمد و جایی ایستاد تا وی را بگرفتند و به سنگی بزدند و جامه بازستدند و گفتند این طراری است. یکی دیگری شرابی به رنگ خمر اندر قدح کرد و همی خورد تا پندارد که خمر است. علاج شکستن شره جاه این است و امثال این.
موقعشناس عصیان ذلت کش خطا نیست می حکم شیر دارد در ماهتاب خوردن