تأویلات
معنی کلمه تأویلات در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تأویلات در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تأویلات
«وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ»، جهاد بر سه قسم است: یکی بنفس یکی بدل یکی بمال. جهاد بنفس آنست که از خدمت و ریاضت نیاسایی و گرد رخص و تأویلات نگردی و امر و نهی را بتعظیم پیش روی، و جهاد بدل آنست که خواطر ردی را بخود راه ندهی و بر مخالفت عزم مصمم نداری و از تفکر در آلاء و نعماء نیاسایی.
به تأویلات تو او درنگنجد که تو هستی فصولی او اصولی
دورهٔ سوم (۲۵ سال) از زمان مهاجرت میرزا به مشهد تا زمان مرگ او است. در این دوره وی علاوه بر تدریس درس خارج فقه، دروس معارفی را نیز بیان میکند. هدف از این دروس تفکیک بین مفاهیم بشری و تأویلات فلسفی و عرفانی از معارف اهلبیت است.
تأویلات اهل السنه و التوحید. تأویلات اهل السنه که تفسیر کامل قرآن است و ماتریدیان آن را بر دیگر تفاسیر ارجح میدانند. التوحید احتمالاً کتاب مجزایی نبودهاست و برخی معتقدند شاگردان ابومنصور بعدها سه کتاب نوشته شده توسط ابومنصور را تلفیق و کتاب التوحید را گردآوری کردهاند.
در جنگ کهین با کمینه دشمن معالجت باید تا مغلوب و مقهور شود. از روی اشارت میگوید: در جهاد مهین با مهینه دشمن و هی النّفس الامّارة، انواع ریاضات و فنون مجاهدات باید تا مقهور گردد، و درین باب هیچ مجاهده بآن نرسد که نفس را از شهوات و مألوفات بازدارد، و برخصها و تأویلات سر فرونیارد و آنچه بر وی دشخوارتر و صعبتر بر دست گیرد تا مقهور شود. ابو سعید خرّاز گفت: ما در قهر نفس خویش چندان برفتیم که هر مجاهدت و ریاضت که در وسع آدمی آید، و شنیدم که کسی کرد، من آن کردم و بجای آوردم تا آن حدّ که شنیدم که خدای را فریشتگاناند که عبادت ایشان بر درگاه عزّت آنست که سرهای خویش بزیر کنند و پایها ببالا، روزگاری آن کردیم، این چنین مجاهدات و ریاضات با نفس خود بر دست گرفتیم و هنوز از شرّ وی ایمن نشدیم. حسن بصری گفت: عیسی ع پلاس درشت پوشیدی و برگ و پوست درختان و گیاه زمین خوردی و هر کجا شب در آمدی هم آنجا بخفتی که خود را وطنی نساخته بود، تا میآید که شبی باران میآمد و رعد و برق و صواعق و باد سرد و سرمای سخت بود، و وی در میان بیابان در آن صواعق بماند، از دور غاری بدید، قصد آن غار کرد تا آن را پناه خودسازد، چون بدر غار رسید، دد بیابانی در آن غار خفته بود و وی را در آن جای نبود، از آنجا برگشت و گفت: ان لابن آوی ماوی، و لیس لابن مریم مأوی، دد بیابانی را مأوی است و پسر مریم را مأوی نیست. از حضرت عزت ندا آمد که: انا مأوی من لا مأوی له.
ز تأویلات ملایان نکوتر نشستن با خودگاهی دمی چند
شنو از شمس تأویلات و تعبیر چو اندر خواب بشنیدی تو مرموز
هر که از علم توحید به عبارت بسنده کند و از اضداد آن روی نگرداند، زندیق شود و هر که به علم شریعت و فقه بی ورع بسنده کند، فاسق گردد و مراد اندر این آن است که بی معاملت و مجاهدت تجرید توحید جبر باشد، و موحّد جبری قول و قدری فعل باشد تا روش وی اندر میان جبر و قدر درست آید و این حقیقت آن است که آن پیر گفت -رحمة اللّه علیه-: «التّوحیدُ دونَ الجبرِ و فوقَ القَدَرِ.» پس هر که بی معاملت به عبارت آن بسنده کند، زندیق شود و امّا فقه را شرط احتیاط و تقوی باشد. هر که به رُخَص و تأویلات و تعلّق شُبهات مشغول گردد و بدون مذهب به گرد مجتهدان گردد مر آسانی را، زود که به فسق درافتد و این جمله از غفلت پدیدار آید.
زیرکی باید بفهمد رمز قرآن و حدیث یا برد ره سوی تأویلات بای بسمله