معنی کلمه بیکله در لغت نامه دهخدا
- آدمی بی کله ؛ آنکه زود خشم آرد و از جای بشود. ( یادداشت مؤلف ).
|| بی مغز. کوته فکر.
بی کله. [ ک ُ ل َه ْ ] ( ص مرکب ) مخفف بی کلاه. || کلاه علامت منصب و مقام است و بی کلاهی کنایه از فقد مقام. در مقابل کلاهدار و صاحب کلاه کنایه از صاحب تاج است به معنی پادشاه :
مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم
شهان بی کمر و خسروان بی کلهند.حافظ.