(اِم بیتوتة شب ماندن در جایی. شب زنده - دا شب ماندگی.
جملاتی از کاربرد کلمه بیتوته
میرزای جلوه با وجود آنکه امکاناتی نداشت به منظور پیگیری تحصیلات، موطن خود را به قصد اصفهان ترک کرد. او حجرهای در مدرسهای از بناهای امیرالملک انتخاب کرد و در آن بیتوته نمود در این حال بود که شوق تحصیل، تقکر و تحقیق در وجود جلوه موج زد چنانچه خود مینویسد: «چون فطرتها در میل به علوم مختلف است خاطر من میل به علوم عقلیه کرد و در تحصیل علوم معقول از الهی و طبیعی و ریاضی اوقاتی صرف کردم.» جلوه در اصفهان از نزد علمایی چون میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی و ملا عبدالجواد تونی خراسانی بهره برد و در پیمودن طریق حکمت به موازات شرکت در دروس این اساتید مطالعات شخصی داشت و در بحثهای فلسفی و عرفانی با طلاب کاملاً موفق بود.
در این اِپُک زمانی، آرادان دارای دو کاروانسرا بوده است. نخستین کاروانسرا، برای کسانی بوده که مدت مدیدی در آرادان برای کار ساکن میشدند. این کاروان در حال حاضر وجود ندارد اما حدود آن در محدوده «کوچه کهن آرادان» است. دومین کاروانسرا، عمدتا توسط رهگزران بود. کسانی که عمدتا قصد مشهد را داشتند و شبها در آرادان بیتوته میکردند و منزل بعدی آنها «کاروانسرای دهنمک» بود. این کاروانسرا در حدود «ایستگاه تاکسی فعلی» بوده است. یکی دیگر از مهمترین آثاری که در این دوره نیز تخریب شدند میتوان به «برجهای دیدبانی» به گفته عوام یا «ستونهای دروازه شهر» اشاره کرد. از جمله این ستونها در محدود «محله میرزا علی آقایی»، « انتهای خیابان مفتح» و «انتهای محله سرآسیاب» اشاره کرد.
از سیل سرشک من بپرهیز بیتوته مکن به راه سیلاب
و نیز چون پرنده ی تنهائی که بر دشتی خشک و خالی پرواز می کند و از درختان پربار همی خورد و شب که می رسد، در لانه اش بیتوته می کند و چیزی جز انس به من و احساس تنهائی با دیگران ندارد.