به هم آویختن

معنی کلمه به هم آویختن در ویکی واژه

به‌هم‌آویختن
به یکدیگر وصل کردن. یک مشت از همان سوزن و سنجاب‌ها به هم آویخت. «جمال‌زاده»

جملاتی از کاربرد کلمه به هم آویختن

بهر خیالی به هم آویختند خون هم آن بی‌خردان ریختند