بنونیست
جملاتی از کاربرد کلمه بنونیست
برخی از پژوهشگران مانند بنونیست، مهرداد بهار، نیبرگ، گیرشمن و زرینکوب معتقدند که پادشاهان هخامنشی خود پیرو کیش کهن آریایی و چند خداپرستی با اعتقاد به برتری کامل یکی از خدایان بودند. هرچند ممکن است که مردم در قلمرو حاکمیت آنها به تدریج دین زرتشت را پذیرفته باشند.
نام برخی از مخالفان زرتشتی بودن هخامنشیان به شرح زیر است:رومن گیرشمن، امیل بنونیست، بلیکر، آرتور کریستنسن، کلپ، محمد داندامایف، ژاک دوشن-گیمن، گراردو نیولی، آبراهام والنتاین ویلیامز جکسون، ویلیام مالاندرا، ماریان موله، هنریک ساموئل نیبرگ، یوستین پراشک، واسیلی استروو، گئو ویدنگرن، احسان یارشاطر، گئو ویدنگرن و مهرداد بهار
امیل بنونیست در زرتشتی ندانستن هخامنشیان پیشروی دیگر محققان بودهاست. او در کتاب، دین ایرانی نوشتهاست: با توجه به روایات مورخان یونانی و سنگنبشتههای باقیمانده از زمان هخامنشیان هم از نظر باورها و عقاید و هم از نظر مراسم با آیین کهن ایرانی مطابقت دارد، آیینی که در ضمن پرستش اهورامزدا، ایزدان متعدد و نیروهای طبیعت نیز پرستش میشدند. این آیین به باورهای ودایی بیشتر از آیین زرتشت نزدیک است. او مینویسد: «همه عنصرهای مثبتی که احتمال میرفت گواهی بر یکسان بودن دین هخامنشیان و دین زرتشتی گواهی عرضه کنند یکی پس از دیگری متفاوت و ناسازگار از کار درآمدند.»
او استاد زبانشناسان سرشناسی چون امیل بنونیست، ژرژ دومزیل و آندره مارتینه بود.
میترا که در مزدیسنا به نام مهر (ایزد ایرانی) شناخته میشود، یکی از کهنترین ایزدان هندوایرانی است زیرا نه تنها در سرودهای ودایی از او یاد شدهاست بلکه در سنگنبشته میتانی مربوط به سدهٔ چهاردهم پیش از میلاد نیز نام او آمدهاست. در هند باستان این خدا که نامش به صورت «میترَه» به معنی «دوستی» یا «پیمان» میآید، معمولاً همراه با خدای دیگری به نام وارونا به معنی «آسمان» به صورت ترکیب میتره-ورونه به یاری خوانده میشد. بنونیست نوشتهاست چنان مینماید که مهر بسان خدای روشنی از دیر باز با خورشید یکسان شمرده میشدهاست.
در سنگنبشته بیستون داریوش به روشنی گوید که «به خواست اهورامزدا من شاه هستم، اهورامزدا نیرو را به من سپرد.» (بند پنجم) این سنگنبشته آگاهیهای نه چندان زیادی در مورد مسائل دینی آن زمان به ما میدهد. این سؤال مطرح است که آیا دینی که در این سنگنبشته بازگو شده از گونهٔ دین زرتشتی است؟ گروهی از دانشمندان چون گئو ویدنگرن، هارله، فریدریش فون اشپیگل، دارمستتر، جیمز هوپ مولتن، کریستن سن، بنونیست، هنریک ساموئل نیبرگ و آنتوان میه (با احتیاط بسیار) آن را دین زرتشتی ندانستهاند؛ و بالعکس برخی دانشمندان نظیر نولدکه، کارل فریدریش گلدنر و تا اندازهای فردیناند یوستی و بیش از همه یوهانس هرتل و هرتسفلد آن را دین زرتشتی دانستهاند.
'دارمستتر و بنونیست نخستین کسانی هستند که به وجود ارگاتیو در بعضی زبانهای ایرانی پی بردهاند.'
یک لحن بدبینانهای از افسانههای زروان بگوش میخورد لحنی است که با دینهای ایرانی باستان اختلاف دارد. در قطعات زروانی در ادبیات پهلوی اشارههایی بر اینکه اورمزد یک خدای دردکش است، کم نیست. در این افسانهها اهریمن یک خدای بسیار توانا است و تئوپمپوس صریحاً گواهی میدهد که مغان برای او قربانیهایی پیشکش میکردند. برای اهریمن قربانی کردن به هر بهانهای که باشد نزدیک زرتشتی راستین سنت گرا کاری سخت نکوهیده و گناهی نابخشودنی است. اینکه این آیین از آنِ دین کهن مغان بودهاست، قطعی است. بنونیست به درستی و به حق این آیین را یک آیین زروانی میداند.
امیل بنونیست مینویسد، به جز سنگ نبشتههای به جای مانده از دوران هخامنشیان، بیزاری ایرانیان در برابر دروغ در بخشهای تازهتر اوستا نیز آمدهاست. این خود نشانهٔ اینست که این گونه باورها از ویژگیهای همیشگی و همگانی ایرانیان بودهاست. کرگ لینگر باستانشناس فرانسوی در کتاب توسعه زندگی دینی مینویسد، «هیچ قومی به مانند پارسیان از دروغ نفرت ندارد.»