بندیل

معنی کلمه بندیل در فرهنگ معین

(بَ ) (اِ. ) (عا. ) ۱ - وسیله و بار سفر. ۲ - واحد شمارش ورق فلزی .

معنی کلمه بندیل در ویکی واژه

فارسی.
(عا.)
وسیله و بار س
واحد شمارش ورق فلزی.

جملاتی از کاربرد کلمه بندیل

از آنجایی که ابوالفضل مخالف به سلطنت رسیدن سلیم پسر اکبرشاه بود او در ۱۰۱۱ ق/۱۶۰۲ م فرمان قتل علامی را به ویرسینگ، راجهٔ بندیله که بعدها به حکومت اورچها رسید داد و ابوالفضل در نزدیکی ناوار در ایالت مادیا پرادش هند به قتل رسید. اکبرشاه به این سبب هرگز سلیم را نبخشید.
بزرگش کرد و بر دولت ستم شد میان قوم بندیله علم شد