بلدرچین

معنی کلمه بلدرچین در لغت نامه دهخدا

بلدرچین. [ ب َ دَ / ب ِ دِ ] ( ترکی ، اِ ) پرنده ایست وحشی و حلال گوشت. اغبس. بدبده. بودنه. سلوی. سمانات. سمانه. سمانی. قتیل الرعد. کرک. ورتاج. ورتیج. ولج. ولچ. و رجوع به کَرک در ردیف خود شود.

معنی کلمه بلدرچین در فرهنگ معین

(بَ یا بِ دَ ) ( اِ. ) نک کرک .

معنی کلمه بلدرچین در فرهنگ عمید

پرنده ای با بال های کوتاه، منقار کوچک، و صدای بلند، کَرَک.

معنی کلمه بلدرچین در فرهنگ فارسی

پرنده کوچکی که درمزارع وبیشتردرمیان بوته های، گندم لانه میگذارد، گوشت چرب دارد
( اسم ) کرک

معنی کلمه بلدرچین در دانشنامه آزاد فارسی

بِلْدِرْچین (quail)
بِلْدِرْچین
(یا: بَدبَده) هر یک از چند جنس پرندگان زمین زی کوچک، از خانوادۀ قرقاول. این خانواده باقرقره، قرقاول، باب سفید، و مرغ چمنزار را نیز دربر می گیرد. این گونه ها در افریقا، هند، استرالیا، امریکای شمالی، و اروپا یافت می شوند. طول گونۀ بلدرچین معمولی یا بلدرچین اروپایی Coturnix coturnix حدود هجده سانتی متر، و رنگش، قهوه ای مایل به قرمز است. گلویی سفید دارد که لکه ای سیاه در پایینش قرار گرفته است. رنگ سینه اش مایل به زرد است. در سوراخ کوچکی روی زمین لانه می سازد و حدود ده تخم سفید مایل به زرد می گذارد که خال هایی قهوه ای دارند. این پرنده از دانۀ حبوبات و حشرات تغذیه می کند. گونه های دیگر جنس Coturnix در افریقا، هند و استرالیا یافت می شوند. این گونه ها شامل بلدرچین رنگی یا بلدرچین چینی، Coturnix chinensis استرالیا، کوچک ترین پرنده برای شکارکردن، و از وابستگان نزدیک Coturnix chinensis افریقایی است. بلدرچین رنگی دارای سینه ای خاکستری آبی، سطح زیرین قرمز، و لکه هایی سیاه و سفید روی گلو، و رگه هایی قهوه ای در سطح زیرین بدن است. ماده ها عمدتاً قهوه ای اند. دو گونۀ کوچک بلدرچین بوته ای هندی از جنس Perdicula نیز یافت می شود. این دو عبارت اند از گونۀ بلدرچین بوته ای جنگلی Perdicula asiatica، و بلدرچین بوته ای رنگی Perdicula erythrorhynca. این گونه ها از خانوادۀ کبکاند و بلدرچین واقعی نیستند. باب سفید Colinus virginianis متعلق به بلدرچین های برّ جدید (قارۀ امریکا)، و نوک منقارش قلاب دار است. بلدرچین کالیفرنیا Callipepla californiensis یکی از پنج گونه بلدرچین بومی امریکای شمالی است. در ایران، بلدرچین معمولی Coturmix coturmx یافت می شود و با هفت گونۀ دیگر از جمله کبک، تیهو، قرقاول، جیرفتی، و دراج خانوادۀ قرقاول را تشکیل می دهند. پرندگان نر و مادۀ بلدرچین متفاوت اند. این پرنده از مواد گیاهی و حشرات تغذیه می کند.

معنی کلمه بلدرچین در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بِلْدِرْچین، کوچکترین پرنده از خانواده تَذَرویان، با نام علمی کُتورنیکس کتورنیکس می باشد؛ و از آن به مناسبت در باب حج و اطعمه و اشربه نام برده شده است.
بِلْدِرْچین، کوچکترین پرنده از خانواده تَذَرویان، با نام علمی کُتورنیکس کتورنیکس می باشد.
نام های بلدرچین در فارسی
پراکندگی وسیع بلدرچین در خاور نزدیک و میانه، و فراوانی نِسبی آن، چه در حال اقامت چه به هنگام مهاجرت، با نام های عدید ایرانی و عربی ملازم بوده است.
← فارسی کلاسیک
در عربی کلاسیک، قَتیل الرَّعد (زیرا، به توجیه شریفِ ادریسی، متوفی در ۱۱۶۶ میلادی «از شنیدن غُرّش رَعد (از ترس) می میرد»)، سَلْوی ، سُمانی (بیشتر مؤلفان سلوی و سمانی را مترادف دانسته اند، ولی برخی این دو را متفاوت شمرده اند، مثلاً حکیم مؤمن به نقل از بغدادی و به اجتهاد خود، سلوی را مترادِف یلوه ترکی و لَسِه بال تنکابنی، و سُمانی را مترادف بلدرچین ترکی، وَردِه مازندرانی و وُشم دیلمی دانسته است.)؛ در گویش های عربی، سِمّان (در مصر)، سُمَّن (در حلب)، فِریّ (در لبنان، شام، و جز این ها)، مُرَیْعی (در جَوْلان، عراق)، و جز این ها.
بلدرچین و قوم یهود
...
[ویکی فقه] بلدرچین (قرآن). سلوی نام پرنده ای به معنای بلدرچین است. در قرآن کریم در جریان بنی اسرائیل از آن یاد شده است.
در اقرب گوید: پرنده ایست سفید مثل پرنده سمانی مفرد آن سلواة است. در المنجد سفید بودن را ننوشته و آنرا با مرغ سمانی یکی دانسته است. در برهان قاطع ذیل لغت «کرک» گوید: مرغی است از تیهو کوچکتر که بعربی سلوی و بترکی بلدرچین گویند. بعضی دیگر از لغت نویسان فارسی نیز آنرا ذیل لغت بلدرچین و کرک، آورده اند. علی هذا احتمال نزدیک بیقین آنست که سلوی همان بلدرچین باشد. «و ظللنا علیکم الغمام و انزلنا علیکم المن و السلوی ... ؛ و (هنگام سرگردانی در صحرای سینا) ابر را بر سرتان سایبان ساختیم و بر شما من و سلوی (خوراک ترنجبین و کبک) فرود آوردیم (و گفتیم) از طعام های پاکیزه ای که روزی شما کرده ایم بخورید. و آنها (در طغیان و ناسپاسی خود) بر ما ستم نکردند، لکن به خودشان ستم می کردند».

معنی کلمه بلدرچین در ویکی واژه

پرنده‌ای با بال‌های کوتاه، منقار کوچک، و صدای بلند؛ کَرَک.

جملاتی از کاربرد کلمه بلدرچین

بنی اسرائیل راهی کوه سینا شدند تا آنجا با خدا ملاقات کنند. در راه از گرسنگی شکایت کردند و خدا برایشان مَنَ و بلدرچین فراهم کرد تا بخورند. وقتی بنی اسرائیل تشنه شدند، آب از صخره‌ای در حوریب بیرون کشیده شد. جنگی بین اسرائیل و عمالقه درمی‌گیرد و موسی با عصایش و درحالی که هارون و حور دستانش را بالا نگه داشته‌اند تا خسته نشود، پیروزی را برای اسرائیل می‌آورد.
منطقه آنتالیا دارای ویژگی‌های آب و هوایی معتدل با تنوع پوشش گیاهی و غنای حیات وحش است. پستاندارانی همچون گوزن، روباه، سمور، سنجاب، گوزن خالدار، بز کوهی، شغال، کفتار، گرگ، خرس و … و پرندگانی همچون کبک، دراج، بلدرچین، قمری، سیاه خروس، ابیا، پری شاهرخ، درنا و … از جمله حیواناتی هستند که قسمتی از حیات وحش آنتالیا را تشکیل می‌دهند.
از پرندگان شکارچی، عقاب طلایی و جغد را می‌توان نام برد. دیگر پرندگان این منطقه تیهو، کبک، بلدرچین، سینه‌سیاه و طوطی دارکوب هستند.
در ارمنستان حدود ۴۵۰ نوع حیوان مهره‌دار وجود دارد که ۷۶ نوع آن‌ها حشره خوارند. ۳۰۴ نوع پرنده و بالغ بر ۱۰ هزار نوع از نرم تنان و ۲۴ نوع ماهی ثبت شده که بسیاری از آن‌ها خاص ارمنستان است. در دشت‌ها شمار بسیاری موش صحرایی، روباه، لاک‌پشت، مار گرزه و افعی وجود دارند. در مناطق نزدیک رود ارس؛ گراز، خرس، گرگ، گربه وحشی، شغال و از پرندگان؛ اردک، غاز، لک لک، هدهد، عقاب، کرکس، بلدرچین، قرقاول و هوبره وجود دارند. در مناطق کوهستانی، بز کوهی، یوزپلنگ و پلنگ را می‌توان مشاهده کرد.
ایالت اوتار پرادش به پرندگان گسترده و متنوعش معروف است. رایج‌ترین پرندگانی که در این ایالت یافت می‌شوند عبارتند از: کبوتر، طاووس، مرغ جنگلی، کبک سیاه، گنجشک خانگی، پرندگان آوازخوان، جیجاق آبی، طوطی و طوطی دم‌دراز، بلدرچین، بلبل، مرغابی نوک‌برآمده، ماهی‌خورک‌های رودخانه‌ای، دارکوب و پاشلک.