بغان

معنی کلمه بغان در لغت نامه دهخدا

بغان. [ ب َ ] ( اِ ) فانه و بفار و میخ چوبی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بغار شود.

معنی کلمه بغان در فرهنگ فارسی

میخ چوبی

معنی کلمه بغان در ویکی واژه

جمع بُغ؛ تلفظ صحیح مغان، صنوفی از روحانیون مذهبی منتسب به کیش زرتشت یا پیش از آن. بغان متشکل از بُغ - آن بوده و مفهوم کلی از آن خفه کنندگان را در ذهن تداعی معنا می‌نماید.

جملاتی از کاربرد کلمه بغان

من آن گنه بنکردم که کرد آن گشتاسب وگرنه بود به جان بندهٔ بغان رستم
ابوذر امینی کارگردان افغان مقیم هلند است. فیلم مستند او با عنوان «روی خط فراموشی»، از سوی مؤسسۀ مستندسازان افغانستان موفق به دریافت جایزۀ «سبغان بلانشه» و همچنین برنده جایزه کارت طلایی بهترین فیلم کوتاه ۲۰۱۰ در جشنواره ملی هلند شد.
داریوش در کتیبهٔ دیوار جنوبی تخت جمشید از واژهٔ بغان در معنای خدایان استفاده کرده‌است و می‌توان گفت که هخامنشیان احتمالاًً تمامی خدایان خود را به‌طور عام، بغ می‌گفتند اما بر اساس دیگر مکتوبات نام بغ به‌طور خاص متعلق به میترا بوده‌است.
بسیاری از بناهای تاریخی با عدد ۴۰ آغاز یا خاتمه می‌یابد. پس باید تصور کرد که یا در معبد ناهید ۴۰ مجسمه از بغان وجود داشته‌است یا به خاطر تعداد بسیار بت‌ها آن‌ها را با عدد ۴۰ به حساب می‌آوردند. مشخصات این نوع بناها این است که بر فراز کوه‌ها ساخته می‌شدند و جنبهٔ عبادتگاه داشتند، مثل چهل چراغ، چهل منار اصطخر و چهلستون. ناهید اختصاصاً خدای زنان و دختران بود و به همین خاطر از دوران کهن می‌توان صورت‌های زیبا و زشتی از این نوع مراسم‌ها یافت.