براه انداختن. [ ب ِ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) ( از: ب + راه + انداختن ) براه افکندن. بیدار کردن و راه نمودن. ( آنندراج ). راهی کردن : بال و پر شد شوق من سنگ نشان خفته را من براه انداختم این کاروان خفته را.صائب ( آنندراج ).|| بکار انداختن چنانکه موتوری را.
معنی کلمه براه انداختن در فرهنگ فارسی
براه افکندن بیدار کردن و راه نمودن .
معنی کلمه براه انداختن در ویکی واژه
avviare
جملاتی از کاربرد کلمه براه انداختن
در دسامبر ۲۰۱۱ و در ماههای فوریه و مارس ۲۰۱۲ ناوالنی به همراه دیگر رهبران معترض، تظاهرات وسیعی در شهر مسکو علیه روند انتخابات و نامزدی پوتین در این انتخابات براه انداختند. وی همچنین همکار نزدیک پوتین یعنی ایگور شوالوف را متهم کرد که از شرکتهای متعلق به رومن آبراموویچ و آلیشر عثمانف مبلغ دهها میلیون دلار دریافت کردهاست.
در سال ۱۹۳۶ فالانژیستها و ارتش فاشیست فرانکو قدرت را در گالیسیا با یک کودتا بدست گرفتند. آنها در منطقه فرول یک سرکوب سنگین براه انداختند. بدون محاکمه یا با محاکمههای صوری صدها نفر از فعالان چپ کشته و ناپدید گردیدند.
در سال ۱۷۶۲ میلادی سکهای پنجاب تحت رهبری «جیساسنگ» دوباره دست به شورش زدند و امرتسر را به یک مرکز نظامی تبدیل نمودند و در کشمیر تبلیغات ضد افغانی را براه انداختند و شهر لاهور را اشغال کردند. احمدشاه به سوی پنجاب حرکت نمود. قوای سکها را شکست داد و به سردار نجیبالدوله هدایت داد تا امنیت «سرهند» و «کشمیر» را اعاده نماید.