برابری کردن

معنی کلمه برابری کردن در فرهنگ معین

( ~. کَ دَ )(مص ل . ) ۱ - مطابقت داشتن . ۲ - مقابله کردن .

معنی کلمه برابری کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- برابربودن تقابل. ۲- هموزنی داشتن همسنگی داشتن . ۳- همدوشی داشتن همردیف بودن. ۴- مطابقه داشتن . ۵- مقاومت کردن .

معنی کلمه برابری کردن در ویکی واژه

مطابقت داشتن.
مقابله کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه برابری کردن

جهان نیاردبا او برابری کردن که ره نبرد با اسب تیزتک خرلنگ
در مسابقات قهرمانی جهان، بیندا سه بار در سال‌های ۱۹۲۷، ۱۹۳۰ و ۱۹۳۲ قهرمان مسابقهٔ جاده شد و رکورد تازه‌ای را ثبت کرد. در سال‌های بعد، سه رکابزن با این رکورد برابری کردند؛ ولی تاکنون کسی آن را نشکسته‌است. همچنین یک بار در سال ۱۹۲۹ مقام سوم این مسابقات را به دست آورد. بیندا در دوران فعالیت حرفه‌ای خود برندهٔ بیش از ۱۲۰ مسابقه شد که از جملهٔ آن‌ها ۴ قهرمانی در مسابقات قهرمانی ایتالیا بود.
عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن به این دهن به لب او برابری کردن