بر باد رفتن

معنی کلمه بر باد رفتن در فرهنگ معین

( ~. رَ تَ ) (مص ل . ) تلف شدن ، ضایع گشتن .

معنی کلمه بر باد رفتن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- تلف شدنضایع گشتن . ۲- رفتن و باز نگشتن . یا برباد رفتن سر. کشته شدن .

معنی کلمه بر باد رفتن در ویکی واژه

تلف شدن، ضایع گشتن.

جملاتی از کاربرد کلمه بر باد رفتن

سیر بورس و مشکلاتی که بعدا در آن به وجود آمد نشان داد که حرف نادری در آن زمان نادرست نبوده است. سقوط بورس و در پی آن بر باد رفتن سرمایه‌های طبقات متوسط و فقیر سبب شد تا نمایندگان جوان موسوم به فراکسیون گام دوم در مجلس طرح استیضاح وزیر اقتصاد را در یازده محور طراحی و ۱۰۲ نماینده آن را امضا کردند. طراح اصلی این استیضاح احمد نادری بود.این استیضاح با دخالت‌های بیرونی وکارشکنی‌های درونی در مجلس به نتیجه نرسید.
جهد صیقل صدهزار آیینه با زنگار برد خانه‌ها زین خاکدان بر باد رفتن رفته است
این غنا و فقر یاران وضع خاکی بیش نیست ساعتی بر باد رفتن بعد از آن‌شان ریختن
به خاک افتاده‌ام تا در زمین عاریت بیدل مگر بر باد رفتن وا نماید مسکن خویشم
خاک را وهم سلیمانی به پستی داغ‌کرد خوشتر از بر باد رفتن هیچ اورنگی نبود
ای سپند از سرمه هم اینجا صدا وا می‌کشد نا توان بر باد رفتن سعی خاکستر مکن
اول: در جایی که اگر مرتکب دروغ نشود مفسده ای بر آن مترتب شود، یا ضرری به خود برسد، یا باعث قتل مسلمانی یا بر باد رفتن عرض او با آبروی او یا مال محترم او بشود، که در این صورت جایز، بلکه واجب است پس اگر ظالمی کسی را بگیرد و از مال او بپرسد، جایز است انکار کند یا جابری او را بگیرد و ازعمل بدی که میان خود و خدا کرده باشد سوال کند جایز است که بگوید نکرده ام و همچنین هر که بپرسد از کسی از معصیتی که از او صادر شده باید اظهار آن نکند، زیرا اظهار گناه، گناهی دیگر است و اگر از عیب یا مال مسلمانی از او استفسار کنند جایز است انکار آن، بلکه در همه این صور واجب است.