[ویکی فقه] بدائی یعنی چیزی که زمانا مقدم بر تمام اشیاء باشد و چیزی قدیمتر از آن نباشد، مثلا میگویند حادث بدائی یا شروع بدائی.
و نیز بدائی به معنی چیزی است که اشیاء دیگر از آن استنباط میشود مانند دلیل بدائی یا تابع بدائی.. کتاب فرهنگ علم کلام، احمد خاتمی، ص۷۵.رده های این صفحه : واژه شناسی
جملاتی از کاربرد کلمه بدائی
در بیان اشتداد وجد و حال و انقلاب حالت آن سید بی همال که مباداقدایی آید یا بدائی رخ نماید:
ما آمد صلحیم و بدائی نشناسیم کی لفظ دعا مدعی کار خدا شد
ای فیض را تو آغاز و انجام هم مبدائی و هم پایان مردم
که نفس ار چه نداند، عقل پر دانش همی داند که در عالم نباشد بینهایت هیچ مبدائی