بخشایندگی

معنی کلمه بخشایندگی در لغت نامه دهخدا

بخشایندگی. [ ب َ ی َ دَ / دِ ] ( حامص ) ترحم و شفقت. ( ناظم الاطباء ). عفو. بخشش. درگذشتن از گناه :
متاب ای پارساروی از گنهکار
ببخشایندگی در وی نظر کن.سعدی ( گلستان ).|| جوانمردی و سخاوت. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه بخشایندگی در فرهنگ فارسی

ترحم و شفقت عفو .

جملاتی از کاربرد کلمه بخشایندگی

متاب، ای پارسا، روی از گنهکار به بخشایندگی در وی نظر کن
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند جهاندار دشمن پرور ببخشایندگی، دوست بخشای بمهربانی.
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند جهان دار دشمن پرور ببخشایندگی دوست بخشای بمهربانی.
قوله تعالی بِسْمِ اللَّهِ بنام خداوند الرَّحْمنِ جهان دار دشمن پرور ببخشایندگی الرَّحِیمِ (۱) دوست بخشای بمهربانی‌ الْحَمْدُ لِلَّهِ ستایش نیکو و ثناء بسزا خدای را رَبِّ الْعالَمِینَ (۲) خداوند جهانیان و دارنده ایشان الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ (۳) فراخ بخشایش مهربان‌ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ (۴) خداوند روز رستخیز و پادشاه روز شمار و پاداش‌
کشتن و جلوگیری از هجوم دشمن به مرز و بوم خویش از صفات ارتشتاران است و عیوبی که باید از آنها بپرهیزند، عبارت‌اند از: ستمکاری، آزار، پیمان‌شکنی، نابخشایندگی، خشونت، تکبر و خوار شمردن دیگران.