باسمه ای

معنی کلمه باسمه ای در لغت نامه دهخدا

باسمه ای. [ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) چاپی. مطبوع. مقابل قلمی. و رجوع به باسمه شود. || به مجاز، کاذب. بدروغ. بدل. مجعول. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه باسمه ای در فرهنگ معین

(مِ ) [ تر - فا. ] (ص . ) ۱ - چاپی . ۲ - کنایه از: ساختگی ، قلابی .

معنی کلمه باسمه ای در فرهنگ عمید

۱. چاپی: تصویر باسمه ای.
۲. [مجاز] آنچه ظاهرش خوب و فریبا اما بی اصل و بی بنیاد باشد، ساختگی، قلابی.

معنی کلمه باسمه ای در ویکی واژه

چاپی.
کنایه از: ساختگی، قلابی.

جملاتی از کاربرد کلمه باسمه ای

احمدرضا احمدی هم در نوشته «حقیقت تلخ است» برای ویژه نامه کتاب «نوشتن با دوربین»، درین باره می‌نویسد: «صادق هدایت که تحت تأثیر ناسیونالیسم ساختگی و باسمه ای دورهٔ رضاشاه قرار گرفته بود. هدایت با تمام هوشی که داشت گمان برده بود که عقب ماندگی‌های ملت ایران ناشی از حملهٔ اعراب به ایران است. اخوان ثالث هم تا زنده بود در این اشتباه بود.»