بازی چوگان

معنی کلمه بازی چوگان در ویکی واژه

چوگان‌بازی
(قدیم): نوعی ورزش و بازی باستانی ایرانیان، که وسایل آن چوگان و گوی است، و آن را سواره یا پیاده بازی کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه بازی چوگان

گرت به بازی چوگان وگوهراس افتد بگیر چوگان از زلف خود که گوی توایم
ز پویه بازی چوگان او تماشایی است هزار حیف که این عرصه تنگ میدانست
یارمیل بازی چوگان وگودارد دلا پیش چوگان سر زلفش بیا گوئی شویم
جمهوری آذربایجان قصد دارد ورزش چوگان را به نام خود به ثبت رساند. دولت ایران هنوز حق ثبت و مشترک شدن این ورزش را برای خود محفوظ می‌داند. بیش از سه هزار سال است که در ایران بازی چوگان توسط پادشاهان و بزرگان این سرزمین برگزار می‌شود، داریوش کبیر در تخت جمشید بازی چوگان را برگزار می‌کرده‌است و میدان نقش جهان در اصفهان برای برگزاری بازی چوگان در پیشگاه شاهان صفوی طراحی شده‌است. در آثار شاعران بزرگی همچون فردوسی و رودکی به رواج این بازی در ایران بارها اشاره شده‌است.
گردون میدان شود، چو بازی چوگان دریا صحرا شود، چو سازی لشکر
بگفت‌گیسو چوگان‌کنم زنخدان‌گوی چو شه به بازی چوگان وگوکند آهنگ
هر گه که عزم بازی چوگان کنی ز شوق دلها جهد چو گوی بمیدان جهان جهان
بازی چوگان وگوخواهم که از پستان وزلف ز آبنوس آورده ای چوگان و داری گوی عاج
ندیده بازی چوگان او کسی در خواب که گوی او دل سرگشته است و چوگان زلف
قلمرو آذر ولاش توسط گیل گاوباره (نوه جاماسپ شاه ساسانی) مورد تهدید قرار گرفت، ازاین‌رو آذر ولاش از یزدگرد سوم درخواست یاری نمود، ولی یزدگرد پس از آگاهی از تبار ساسانی گیل گاوباره دستور داد که آذر ولاش تسلیم او شود. چندی پس از آن، آذر ولاش در حین بازی چوگان بر اثر افتادن از اسب خود جان سپرد. یکی از نوه‌های آذر ولاش که ولاش نام داشت، از سال ۶۶۵ تا ۶۷۳ میلادی بر طبرستان فرمان راند.