بازآورده

معنی کلمه بازآورده در ویکی واژه

ویژگی آنچه بازآوری شده باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه بازآورده

گفت: سخت توجدّ است همه نه شماتت و هزل‌، و مصلحت ما نگاه داری، بجان‌ و سر ما که بی‌حشمت‌ بگویی. گفتم: زندگانی خداوند دراز باد، با کالیجار را بزرگ فائده‌یی بحاصل شد، که مردی بود مستضعف‌ و نه مطاع‌ در میان لشکری و رعیّت، خداوند گردنان‌ را که او از ایشان با رنج‌ بود گرفت و ببند میآرند، و مقدّمان عرب با خیلها که از ایشان او را جز دردسر و مال بافراط دادن نبود ازین نواحی برافتادند و وی از ایشان برست، و بدانچه بوسهل اسمعیل برین رعیّت کرد از ستمهای گوناگون قدر با کالیجار بدانند. و این همه سهل است، زندگانی خداوند دراز باد، که باندک توجّهی راست شود، که با کالیجار مردی خردمند است و بنده‌یی راست، بیک نامه و رسول بحدّ بندگی بازآید، امید دارند بندگان بفضل ایزد، عزّ و جلّ، که در خراسان بدین غیبت خللی نیفتد. امیر گفت: «همچنین است.» و من بازگشتم. و هم بنگذاشتند که با کالیجار را پس از چندین نفرت بدست بازآورده آمدی‌ و گفتند که اینجا عامل‌ و شحنه‌ باید گماشت، و آن مقدار ندانستند که چون حشمت رایت عالی از آن دیار دور شد، با کالیجار بازآید و رعیّتی درد زده و ستم رسیده‌ با او یار شوند و عامل و شحنه را ناچار بضرورت باز باید گشت و بتمامی آب‌ ریخته شود. بوالحسن عبد الجلیل را، رحمة اللّه علیه، بصاحب دیوانی و کدخدایی لشکر با فوجی قوی لشکر نامزد کردند تا چون رایت عالی سوی نشابور بازگردد، آنجا بباشد.
عاقلان بسیار از من احتراز آورده اند پیش از این اکنون همان آوازه بازآورده اند
در آن وقت کی خواجه بوطاهر، پسر مهتر شیخ، کودک بود یک روز کودکان دبیرستان تختۀ خواجه بوطاهر را به خانۀ شیخ بازآوردند چنانک رسم ایشان باشد، خواجه حسن پیش شیخ آمد و گفت کودکان لوح خواجه بوطاهر بازآورده‌اند. شیخ گفت به کدام سوره؟ حسن گفت بسورۀ لم یکن، شیخ گفت میوه پیش کودکان بنه، حسن میوه بنهاد. شیخ گفت مهتر دبیرستان شما کدامست؟ به یکی اشارت کردند، شیخ او را بخواند و گفت استاد را بگوی کی این بار به سورۀ لم یکن کودک را تخته بازنفرستیا! تخته کی بازفرستی بسورۀ الم نشرح بازفرست.