بارنگ

معنی کلمه بارنگ در لغت نامه دهخدا

بارنگ. [ رَ ] ( ص مرکب ) رنگ دار. ملون. || ( اِ ) بادرنگ.( ناظم الاطباء ). بادنگ. بارنج. رجوع به شعوری ج 1 ورق 74 شود. || بند قنداغ. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه بارنگ در فرهنگ فارسی

( اسم ) بالنگ
رنگ دار

معنی کلمه بارنگ در فرهنگ اسم ها

اسم: بارنگ (دختر) (کردی) (تلفظ: barang) (فارسی: بارنگ) (انگلیسی: barang)
معنی: ریزش باران همراه باد، ریزش باران همراة باد ( نگارش کردی

جملاتی از کاربرد کلمه بارنگ

بارنگ و بوی گل بود و نای عندلیت در بوستان و باغچه و خلوت و سراست
توماس بارنگ پریده پاسخ داد: خیلی بد این کشتی در حال غرق شدن است.
زفکر دور گردان رنگ می بازد، نمی دانم که چون بارنگاه آن چهره سیراب بردارد؟
شوم از شکر ثناهات چو قمری در دم چو بوم من ز لباس تو چو طوطی بارنگ
به دوش و دامن مریم مسیح بارنگردد صدف گرانیی ای از در شاهوار ندارد