معنی کلمه بارشو در لغت نامه دهخدا بارشو. [ ش َ ] ( اِخ ) نام شهری بود مابین جنوب و مغرب هند که طوایف ایرانی درآن بسر میبردند. رجوع به تحقیق ماللهند ص 155 شود.
جملاتی از کاربرد کلمه بارشو ز اعتبارشود بیش خاکساری ما که ما به صدر همان جا در آستان داریم به قدر پر زدن ناله وسعتی داریم غبارشوق جنون مشرب است صحرا نیست