بادگشت
جملاتی از کاربرد کلمه بادگشت
هر گه که قامت تو، بخرامد از کرشمه گویی که سرو آزاد، از بادگشت مایل
همه رنج او سر به سر بادگشت همه داد دادنش بیداد گشت
به داراب گفت آنچ اندر گذشت چنان دان که بر ما همه بادگشت
کنون کار طلخند چون بادگشت بنادانی و تیزی اندر گذشت
کنون آنچ بد بود از ما گذشت غم رفته نزدیک ما بادگشت
دگر گفت کردار تو بادگشت سر سرکشان از تو آزاد گشت
کنون نام آن نامداران گذشت سخن گفتن ماهمه بادگشت