بادزده

معنی کلمه بادزده در لغت نامه دهخدا

بادزده. [ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آفت زده. آسیب رسیده. تباه شده در اثر وزیدن باد گرم در تنه و بته خود چون خیار و کدو: خیار و بادنجان بادزده و امثال آن. رجوع به بادزدگی و باد زدن شود.

معنی کلمه بادزده در فرهنگ فارسی

آفت زده آسیب رسیده

جملاتی از کاربرد کلمه بادزده

می‌خورد و خورنده را می‌کند احتساب و حدّ می‌زندش که که بر دلش بادزده کناره‌ای