باد سنجیدن. [ س َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از تکبر کردن باشد. ( انجمن آرا ). رجوع به باد در زیر دامن داشتن و باد در کلاه بودن و باد در کلاه داشتن و باد در کلاه افکندن و باد در سر بودن و باد در سر داشتن و باد در سر افکندن و باد در سر کردن و باد در سر شدن شود. || کنایه از اندیشه های باطل و فاسد کردن باشد. ( انجمن آرا ). رجوع به باد در سر کردن و باد در سر افکندن و باد در سر داشتن و باد در سر بودن و باد در کلاه افکندن و باد در کلاه بودن و باد در کلاه داشتن و باد در زیر دامن داشتن و باد در سر شدن شود : گر آنی که بدخواه گوید مرنج وگر نیستی گو برو بادسنج.سعدی ( بوستان ).
معنی کلمه باد سنجیدن در فرهنگ معین
(سَ دَ )(مص ل . )کار بیهوده کردن .
معنی کلمه باد سنجیدن در فرهنگ فارسی
کنایه از تکبر و غرور
معنی کلمه باد سنجیدن در ویکی واژه
کار بیهوده کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه باد سنجیدن
فلاخن وار دارند این حریفان را که می بینی برای باد سنجیدن، همه سنگ و ترازویی
نفس پیمایی صبح است گرد محفل امکان ندارد این ترازوی هوس جز باد سنجیدن