معنی کلمه باحورا در لغت نامه دهخدا
از دم پاکان که بنشاندی چراغ آسمان
ناف باحورا بحاجر ماه آبان دیده اند.خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 98 ).گرمگاهی که چو دوزخ بدمد باد سموم
تف باحورا چون نکهت حورا بینند.خاقانی.فصل باحورا آهنگ بشام
وصل باحوران بهتر به خمند .خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 785 ).هوای روضه باحورا شود از ناله گرمم
گَرَم در روضه بنشانند یک دم بی تو با حورا.؟ ( از آنندراج ) ( انجمن آرا ).|| بمعنی شدت حرارت در تموز است. ( قطر المحیط ).