باجگیر

معنی کلمه باجگیر در لغت نامه دهخدا

باجگیر. ( نف مرکب ) گیرنده باج و خراج. باژبان. عشار. زباب. مکّاس. گمرکچی. ساعی. باجدار. ( آنندراج ). رجوع به قاموس کتاب مقدس ذیل باجگیر شود.

معنی کلمه باجگیر در فرهنگ فارسی

گیرنده باج

جملاتی از کاربرد کلمه باجگیر

وی در دوران کودکی به دلیل شغل پدرش محمد در باجگیران پرورش یافت و نزد او آموزش‌های پایه و زبان فرانسوی و کمی روسی را فراگرفت. پس از آن به همراه پدرش به مشهد رفت و در مدرسه احمدیه پس از آزمونی که مدیر مدرسه از وی به عمل آورد وارد کلاس چهارم شد ولی پس از سه ماه به تشخیص معلم به کلاس پنجم انتقال یافت. پس از مدتی تحصیلات خود را در مدرسهٔ آلیانس فرانسوی (یکی از سه مدرسه فرانسوی زبان تهران) با حضور در کلاس هفتم ادامه داد.
کجاست کیقباد و جم، خجسته اردشیر کو؟ شهانِ تاج‌بخش و خسروانِ باجگیر کو؟
سپرد آن زمان شاه با باجگیر سه دیگر سپردش به یل اردشیر
سپهدار بر آن سپه باجگیر بشد سوی کشمیر مانند شیر
که مر او را رسد امیری ما بهره جستن ز باجگیری ما
اسیبلاغ، روستایی است از توابع بخش باجگیران شهرستان قوچان در استان خراسان رضوی ایران.
از دیدگاه دولت مرکزی، ایجاد اتحادیه خمسه به هدف خود رسیده بود، زیرا در طول سده بعد، دو گروه ایلی رقیب، یعنی خمسه و قشقایی‌ها درگیر یک رقابت و مبارزه دائمی و متقابل برای برتری در فارس بودند. همچنین با این وضعیت قشقایی‌ها هیچگاه نتوانستند تمامی ایل‌ها و طوایف استان را متحد کنند. اما با این حال کمک چندانی به کاهش دزدی و باجگیری در جاده حیاتی شیراز - بوشهر نشد.
آب جهان، روستایی است از توابع بخش باجگیران شهرستان قوچان در استان خراسان رضوی ایران.
احمد بیرشک (زادهٔ ۴ بهمن ۱۲۸۵ در باجگیران – درگذشتهٔ ۱۴ فروردین ۱۳۸۱ در تهران)، ریاضی‌دان، تقویم نگار، پژوهشگر تاریخ علم، و مدرسه دار ایرانی بود.