بابلباستان آغاز کار دولت کهن بابل به هزاره سوم پ. م. مورخ است و پایان کار آن به سال ۵۳۹ پ. م. که توسط کورشهخامنشی منقرض گشت. بابل تمدنی تأثیرگذار با زبانبابلی به پایتختی شهربابل در میانرودان که پیرامون آغاز نیمه دومهزارهیکم متحد استراتژیک ماد که به اتفاق باضافه اقوام و قبایل تابع توانستند سلطنت آشور ابرقدرت دنیای آنروز را از بین ببرند.
جملاتی از کاربرد کلمه بابل باستان
نویسنده کتاب ادعا میکند که اطلاعات مربوط به مصر باستان و بابل باستان در مورد کشاورزی را که تا ۲۰ هزار سال قدمت دارد در کتاب خود جای داده است و زمانی دانیل خولسون شرقشناس روس نیز بر این باور داشت در صورتیکه بعدها مورخین دلیل آوردند که مسلماً ابن وحشیه نمیتوانسته متون میخی را بخواند، همچنانکه اعراب مصری قادر به خواندن هیروگلیفها نبودند و احتمالا منظور او اطلاعات فلاحتی شفاهی بوده است که سینه به سینه بین مردم منطقه تبادل میشده است.
قبل از رسیدن خدایان، روز پرهیاهو میشود. عروسکهایی که در روز سوم ساخته شده بودند سوزانده میشوند و نبردی نیز انجام میشود. این هیاهو حاکی از آن است که بدون مردوک، شهر در هرج و مرج مداوم قرار خواهد گرفت. خدای نبو در قایق به همراه دستیارانش که خدایان شجاع نیپور، ارووک، کیش و اریدو (شهرهای بابل باستان) هستن، سر میرسد. خدایان همراه نبو با مجسمههایی نمایش داده میشوند که بر روی قایقهایی که مخصوص این مناسبت ساخته شدهاند، قرار گرفتهاند. در اینجا تعداد زیادی از مردم به دنبال پادشاه به سمت اسیگیله که مردوک در آنجا زندانی است میروند و چنین میخوانند: «این همان کسی است که از راه دور برای بازگرداندن شکوه پدر زندانی ما آمدهاست».
"آرورو [یا نینماه یا نینتو یا بلت ایلی یا مامی که القابی هستند برای الهه ی زمین و باروری سومریها به نام نینهورساگ]- او الههٔ مادر است و مسئولیت آفرینش بشر به کمک انلیل یا انکی را داشت. او همچنین الههٔ رحم، و قابلهٔ خدایان نامیده میشد. به توصیهٔ اآ [که همان انکی، یکی از خدایان سومری است، که بعدها در تمدنهای اکدی و بابل باستان اآ نام گرفت]، او [یعنی آرورو] بر اساس دستورش [یعنی دستور اآ] عمل کرد و گل را با خون خدا گشتو ترکیب کرد، تا به هفت مرد و هفت زن شکل دهد و متولدشان کند. این مردم کاربار ایگیگی، را به دوش میکشیدند. او همچنین به فرمان آنو، به مخلوق گیلگمش اضافه کرد، انکیدو را به شکل آنو درآورد و …"