ایلغار

معنی کلمه ایلغار در لغت نامه دهخدا

ایلغار. ( ترکی - مغولی ، اِ ) بسرعت بر فوج دشمن دویدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). حرکت سریع سپاهیان بسوی دشمن. هجوم. یورش. ( فرهنگ فارسی معین ). شبگیر و شبیخون. ( ناظم الاطباء ). تاخت. || مسافت در شب با تندی و چالاکی. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه ایلغار در فرهنگ معین

[ تر. ] (اِمر. ) هجوم ، یورش .

معنی کلمه ایلغار در فرهنگ عمید

حرکت سریع سپاهیان به طرف دشمن، یورش، هجوم، تاخت وتاز، شبیخون.

معنی کلمه ایلغار در فرهنگ فارسی

الغار: حرکت سریع سپاهیان بطرف دشمن، یورش، هجوم، تاخت وتاز، شبیخون
( اسم ) حرکت سریع سپاهیان بسوی دشمن هجوم یورش .

معنی کلمه ایلغار در دانشنامه آزاد فارسی

ایلْغار
یورش سریع و شبیخون سپاهیان به سمت دشمن. شخص شبیخون زننده را ایلغاری و محل تاخت و تاز را ایلغارگاه می نامیدند.

معنی کلمه ایلغار در ویکی واژه

هجوم، یورش.

جملاتی از کاربرد کلمه ایلغار

همه سغد و آلام و مدیا گشود به هندوستان ایلغاری نمود
همه ایلغارت به آباد و بوم همه ترک تازت به یونان و روم
گر کنی در ایلغاری حکم بی‌مهلت روند بختیان آسمان در زیر بارت بی‌جهاز
به ارمینیه ایلغاری نمود پس آن گه در آشتی را گشود
از پس این نامه خود زی اسپهان کرد ایلغار داد اردو را مکان در مرغزار «‌مورچه‌خوار»
ای بو غملی گونلومون تاب و توانی، سویله بیر عهد و پیمانین نه اولدو، نولدو ایلغاریم منیم
قلون را در آن دز نگهدار کرد میافارقین را یک ایلغار کرد
به شامات پاکور فرخ همال همی کرد ایلغار تا چند سال