ایستگاه فرعی

معنی کلمه ایستگاه فرعی در فرهنگستان زبان و ادب

{tributary station} [حمل ونقل هوایی] ایستگاه ثابت هوانوردی که می تواند پیام ها و داده های رقمی را ارسال یا دریافت کند، اما آنها را تقویت نمی کند، مگر برای خدمات رسانی به ایستگاه های مشابه که ازطریق آن به یک مرکز ارتباطی وصل شده باشند

معنی کلمه ایستگاه فرعی در ویکی واژه

ایستگاه ثابت هوانوردی که می‌تواند پیام‌ها و داده‌های رقمی را ارسال یا دریافت کند، اما آنها را تقویت نمی‌کند، مگر برای خدمات‌رسانی به ایستگاه‌های مشابه که ازطریق آن به یک مرکز ارتباطی وصل شده باشند.

جملاتی از کاربرد کلمه ایستگاه فرعی

پیام‌های خارج از محدوده در یک ایستگاه فرعی مصرف تزریق شده و به تمام نقاط منتشر خواهند شد. این نوع از انتشار به سیستم ارتباط اجازه می‌دهد تا به‌طور هم‌زمان به هزاران قطعه برسند- تمام آن‌ها دارای برق هستند و قبلاً به عنوان کاندیداهایی برای بار تعیین شدند.